نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شیراز
2 دانشآموخته کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه شیراز
3 دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه یاسوج
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
National identity is a subjective concept that represent belonging to a certain national group. national identity including a complex set of circumstances and sentiments that determine the ways that individuals using to see their inner group and the other groups. the issue of national identity is one of the very important cultural problems in Afghanistan. In this country there are some linguistic , ethnic and religious differences and at the same time they have some similarities with the ethnic groups in the neighboring countries. In addition, war and the other destructive conflicts in this country were barriers to constitute an integrative country. this paper attempts to investigate the sociocultural factors related to the national identity of the students of Education Faculty. This study seeks to explaining national identity of students in terms of their ethnic memberships (including Pashtun, Hazaras and Tajik ethnic groups). We used theories of Giddens and Stryker as a theoretical framework. Survey is the our method of research. The size of sample was 372 students that who were selected by systemic randomized sampling. And collected data was analyzing by the spss software. the results show that there is a positive and significant relationship between independent variables such as ethnic, religious and global identities , social capital , participatory life style with the student national identity. furthermore, by doing multivariable regression, we found that variables such as participatory life style , religious identity, social capital and sex explained the 10.7 percent of variation in the dependent variable
کلیدواژهها [English]
هویت ازجمله مهمترین مباحث قرن اخیر محسوبمیشود. اگرچه تاریخ مسئله هویت را میتوان همعرض با تاریخ عمر بشر دانست، مطرحشدن علمی و پررنگشدن مسئله هویت از ویژگیهای جوامع مدرن بهشمارمیآید. بسط مفهوم جهانیشدن، رشد فناوریهای (تکنولوژیهای) ارتباطی، دگرگونیهای اقتصادی و پدیده مهاجرت در دنیای کنونی، باعث تغییرهایی اساسی در جوامع شدهاست؛ این تغییرها تمام پهنه حیات اجتماعی را درنوردیدهاست. تغییرهایی که نهتنها در گروهها و شبکههایی که افراد هویتهایشان را در آنها متبلور میبینند، بلکه در ساخت جوامع که به این گروهها و شبکهها امکان ظهور و بروزمیدهد، راهیافتهاست.
هویت که در گذشته بهطورعمده معین بود، اینک دائم در تغییر، تحول و در بحران است؛ این بحران هویت نیز چون دیگر پدیدههای اجتماعی معاصر جهانی است و بنابراین تنها گریبانگیر کشورهای پیشرفته نمیشود، بلکه عمدهترین معضل پیش روی کشورهای عقبمانده نیز بهحسابمیآید (دوران، 1387: 53).
کشورهای مختلف دنیا برای حفظ اتحاد و انسجام ملت خود که از ملزومات ایجاد امنیت در جامعه محسوبمیشود و پیگیری اهداف و سیاستهای مختلف خود، ناگزیرند بر مسئله هویت یکپارچه ملی تأکیدکنند؛ تحقق این یکپارچگی به مدد تاریخ، فرهنگ، سنتها و علایق و تعلقهای مشترک یک ملت امکانپذیر است؛ اهمیت این موضوع تا آنجاست که کشورهایی مانند آمریکا که از سابقه تاریخی چندانی بهرهمند نیستند و مردم آنها نیز از پشتوانههای ملی و قومی و فرهنگی یکسان بیبهرهاند، با برنامهریزی، به ساخت هویت دستمیزنند؛ شاید تجربه این جوامع، اندیشمندان را به این باور رساندهاست که مفهوم ملت، محصول دوران مدرن است و دولت ـ ملتهای مدرن، آن را رقممیزنند (کاوسی، 1388: 4).
گروههای قومی، زبانی، فرهنگی و اجتماعی، پیوسته درپی انسجام و شکلدهی خود در یک نظام اجتماعی بزرگتر هستند بهگونهایکه نخبگان آنها با برجستهکردن تعلقها و ویژگی گروه برای حفظ و استمرار هویت قومی خود میکوشند؛ عوامل و تحولهایی متعدد وجوددارند که موجب تغییر در سطوح هویتی این گروهها میشوند و انواعی از ملیگرایی قومی را درپیدارند که برای استمرار هویت قومی و جلوگیری از همانندسازی یا ادغام با سایر گروهها تلاشمیکنند؛ پس هرچه یک گروه قومی، دارای عوامل همبستگی بیشتر باشد، وحدت و منشأ قدرت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری خواهندداشت و هویت خود را بهتر متجلیمیسازند (گیدنز، 1378: 128).
اغلب اندیشمندانی که راجعبه افغانستان تحقیقمیکنند درباره این مسئله، اجماعنظردارند که در این سرزمین، دولت- ملت و هویت ملی بهطورکامل هنوز شکلنگرفته و هنوز شکافهای قومی- قبیلهی فعال و احتمال تعارض و کشمکش وجوددارد. دولت افغانستان باید درخصوص مسائلی که مانع شکلگیری هویت ملی و موجب شکافهای قومی میشوند، راهحلهایی درپیشگیرد.
در شرایط فعلی، افغانستان کشوری است که هویت ملی در آن، بسیار ضعیف و کمرنگ است؛ درواقع، هویت، مجموعهای از میراث است که به او تعلقدارد. هویت در گستره سرزمینی که افغانستان نامیدهمیشود، دارای جنبههای جغرافیایی، زبانی، مذهبی و قومی است؛ البته این مسئله واضح است که هویت قومی از تأثیرگذاری بیشتری در حیاتدادن به رفتارها بهرهمند است. در جامعه افغانستان، افراد از ابتدا در جایگاهی یکسان قرارندارند و معیارهای دستهبندی ازجمله ویژگیهایی قومی و نسبی، بر جایگاه اجتماعی آنان بسیار تأثیردارد (هتن[1]،2010: 34).
در افغانستان، ضعف هویت ملی و سلطه هویت بهشدت وابسته به عنصر قومیت، متجلی است. برای شکلگیری هویت ملی، به حضور ارزشهای انتزاعی نیازاست. ارزشها در افغانستان به دلایل متعدد از مؤلفههای قطعی شکلنگرفتهاند. ارزشهای نظام (سیستم) اقتصادی غیرفئودال که حیاتبخش هویت ملی هستند، در این جامعه قابلمشاهده نیستند. «نظام اقتصادی فئودالیته» ساختارها، نهادها، ارزشها و هنجارهای متناسب خود را تولیدمیکند. هویت ملی در بطن فئودالیته شکلنمیگیرد پس باید هویت افغانی را بهشدت متأثر از قومیت دانست (ادواردز[2]، 1985: 505).
هویت ملی در افغانستان، همواره بهعنوان یکی از مسائل مهم و درخور توجه محسوبمیشود چراکه تفاوتهای زبانی، قومی، فرهنگی و مذهبی افراد در افغانستان ازیکطرف و شباهتهای قومی، مذهبی و زبانی اقوام این سرزمین با اقوام کشورهای مجاور ازسویدیگر و همچنین چالش، جنگ، پراکندگی و ویرانی در افغانستان موجبشدهاست که هویت ملی در این قلمرو شکلنگیرد که یکی از مهمترین دلایل نبود هویت ملی منسجم و چنددستگی مردم افغانستان ازلحاظ قومی، مذهبی و زبانی، وجود قومیتهایی است که در خارج از مرزهای افغانستان با مردم افغانستان مشترکهای فرهنگی دارند و باعث میشوند که مردم افغانستان به سمت آنها گرایشیابند.
هویت ملی در کشورهای دیگر، انسجام، یکپارچگی و همگرایی آنها را درپیداشتهاست و زمینه پیشرفت و توسعه را فراهمساختهاست؛ بنابراین، ضعف هویت ملی، مسئلهای است که درصورت عدم توجه بار دیگر، تعارض، پراکندگی، عقبماندگی و... را در افغانستان سببمیشود. براساس آنچه گفتهشد، پرسش اصلی تحقیق این است که «متغیرهای هویت قومی، دینی، جهانی و سرمایه اجتماعی، سبک زندگی و مشارکتی بر هویت ملی دانشجویان در افغانستان چه تأثیریدارند؟» برای پاسخدادن به این پرسش از روش پیمایشی استفادهمیشود.
الف- مرور پیشینه تحقیق
امانی (1391) در تحقیق خود با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی ـ اقتصادی مرتبط با هویت اجتماعی دانشجویان دانشگاه کابل» بهنتیجهرسیدهاست که میان متغیرهای سن، قومیت، گروه تحصیلی، وضعیت تأهل، محل سکونت، طبقات اجتماعی، تحصیلات والدین، سبک زندگی مدرن، مصرف رسانههای داخلی و خارجی و هویت اجتماعی پاسخگویان، رابطهای معنادار وجودنداشته، اما میان متغیرهای جنسیت، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، اعتمادبهنفس، سبک زندگی سنتی و احساس رضایت از خود، رابطهای معنادار وجوددارد؛ در رگرسیون چندمتغیره در این تحقیق مشخص شده که متغیرهای احساس رضایت از خود، سبک زندگی سنتی و اعتماد اجتماعی، دارای بیشترین ارتباط با متغیر هویت اجتماعی بودهاند؛ یعنی با بالارفتن احساس رضایت از خود، قویتربودن گرایش به سبک زندگی سنتی و بالاتربودن اعتماد اجتماعی، افراد، هویت اجتماعی قویتری دارند.
ارزگانی (1390) در کتاب افغانستان؛ رنگینکمان اقوام به این جمعبندی رسیدهاست که تنوع و پیچیدگی قومی، فرهنگی، لسانی و مذهبی امروز افغانستان، مولود و محصول تاریخ پرآشوب این سرزمین و دیگر ملتها و کشورهای منطقه است؛ مهاجرتها و جابهجاییهای گستردۀ گروههای انسانی در پرتو تاریخ، موقعیت خاص جغرافیایی این سرزمین بهعنوان چهارراه و شاهراه قارۀ کهن آسیا، محیط متنوع و متکثر حوزههای تمدنی اطراف آن، حدود و ثغور تحمیلی و مصنوعی آن، محیط و طبیعت خشن و ناسازگار داخلی آن و سایر عوامل بودهاند؛ این ساخت و بافت جمعیتی از گذشتههای دور به یادگار مانده و حقیقتی اجتنابناپذیر و غیرقابلکتمان است.
حیدری و رهنورد (1390) در پژوهش خودشان با عنوان «افغانستان، نیروهای بیگانه و چالش دولت- ملتسازی» نشاندادهاند که گسستهای گسترده اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در این کشور، از ضعف فرایند دولت- ملتسازی ناشیمیشوند؛ بهعبارتدیگر، ساختار قدرتمند ارزشهای ادبی، قبیلهای و مذهبی جامعه متکثر افغانستان، امکان تمرکز قدرت در شخص حاکم و دولت مرکزی کابل را منتفیساختهاست. تحلیل و بررسی فرایند تاریخی، وجود دولت ضعیف و جامعه قوی، تکثر هویتهای قومی، قبیلهای، مذهبی و محلی، تحمیل دموکراسی به شیوه غربی توسط کشورهای غربی بهویژه آمریکا و عدم توجه به ساختارهای اجتماعی و سنتی افغانستان، از افزایش تنشهای اجتماعی و سیاسی در افغانستان طی سالهای آینده نشاندارد.
یحیائی و کیا تحقیقی با عنوان «مطالعه انگارههای هویت فرهنگی و هویت ملی ملتهای ایران و افغانستان با تأکید بر نگرههای مهاجران افغانی به ایرانیان» انجامدادهاند؛ این پژوهش، ضمن برشمردن اشتراکهای فرهنگی دو ملت ایران و افغانستان، هویت فرهنگی ایرانیان و افغانیها را از آبشخوری واحد میداند و بر آن است که تنها درصورت پذیرابودن تکثر فرهنگی است که میتوان هویت فرهنگی ایرانی را سایهبانی ریشهدار بر سر فرهنگهای متنوع قرارداد و وحدت هویت فرهنگی را تحققبخشید.
لی و پراتو[3] (2011) به تحلیل ثانویه «هویت قومی و هویت ملی در تایوان» پس از افول قدرت چین در این منطقه پرداختهاند؛ نتایج آنها بیانگر آن است که خاطرههای تاریخی و تفوق سیاسی نسبتبه فرهنگ تایوانی در مقابل فرهنگ چینی در تمام گروههای قومی مورد مطالعه افزایشیافتهاست و افراد از طریق هویت تایوانی، خود را شناساییمیکنند.
سابلونیره[4] و همکاران (2010) در تحقیقی به بررسی «نقش محرومیت نسبی و رفاه شخصی» در درگیریهای قومی و ملی در قرقیزستان در سال 2010 پرداختهاند؛ به نظر آنها هرچند احساس محرومیت نسبی در ایجاد نارضایتی و درگیری در میان اقوام بهطورتعیینکنندهای نقشداشتهاست، رفاه شخصی نیز در این میان بیتا نبودهاست؛ بدین معنا که احساس محرومیت نسبی در کنار رفاه شخصی بهنسبت بالا، درگیریهای قومی را سببشدهاست.
ساباتیر[5] (2008) در مطالعهای با عنوان «هویت قومی و هویت ملی میان نوجوانان نسل دومی مهاجر در فرانسه: نقش زمینه اجتماعی و خانواده»، هویت فرهنگی را براساس دو جهتگیری قومی و ملی با دو عنصر تصدیق[6] و اکتشاف[7] بررسیمیکند؛ در این تحقیق براساس مدلهای زیستمحیطی نوسازی لایههای چندگانهای از زمینه اجتماعی تحلیلشدهاست؛ اجتماعیشدن با همسالان، درک تبعیض و جنبههای مختلف والدین. تصدیق قومی و ملی بهعنوان دو گرایش مستقل درنظرگرفتهشدهاند؛ نتایج برای درک فرایند هویت، امیدوارکننده بود؛ در این تحقیق، تمامی لایههای محیط اجتماعی مانند گروه دوستان و درک تبعیض، مهم هستند ولی بهنظرمیرسد که والدین، قویترین تأثیر را دارند. درک نوجوانان باید از آنچه والدین میگویند، تمیزدادهشود.
بیلی (1994) در پژوهشی به «بررسی نقش موسیقی در آفرینش هویت ملی افغانها» پرداختهاست و نتیجهگیریمیکند که در گذشته، نقش و تأثیر موسیقی در خلق هویت ملی افغانها از پیش برنامهریزیشده و آگاهانه نبودهاست و بهطوردقیق نیز نمیتوان به چگونگی این فرایند پیبرد؛ وی همچنین بیانمیکند که شاید دیدگاه موسیقیدانها درخصوص هویت ملی بر جامعه افغان تأثیر گذاشتهباشد؛ این وضعیت از دهه 1970م تغییرکردهاست؛ بدین معنی که نقش موسیقی در کاهش تعارضهای فرهنگی و سیاسی جامعه افغان، کمرنگ شدهاست.
در جمعبندی تحقیقهای پیشین بایدگفت که در بیشتر تحقیقهای فارسی، با دیدی آسیبشناختی، به پیامدها و بحران هویت ملی اشارهشدهاست؛ در این تحقیقها، اطلاعات توصیفی خوبی درخصوص هویت وجوددارد؛ این اطلاعات توصیفی از این حیث قابلتوجهاند که برخی واقعیات هویت ملی را در میان قشرهای مختلف بیانکردهاند.
مهمترین نکته پژوهشهای فارسی، این است که نتایج حاصل از آنها با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی موجود ایران برای محققان افغانی نیز قابلاستفاده است. بیشتر تحقیقهای اخیر، دارای بعد نظری خوبی هستند. تحقیقهای فارسی انجامشده، بیشتر جنبه روانشناختی و تاریخی دارند و کمتر با رویکرد جامعهشناختی به هویت ملی پرداختهاند؛ اغلب این پژوهشها با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه صورتگرفتهاند.
آنچه در بررسی پژوهشهای خارجی بهچشممیخورد، تنوع موضوعهای بررسیشده است که این نکته، همانگونهکه بیانشد، در پژوهشهای فارسی، چندان بهچشمنمیآید؛ مسئله دیگر، حجم بالاتر تحقیقهای کیفی نسبتبه پژوهشهای کمی است. انجام پژوهش به روش کیفی ازسویی، این محققان را در بررسی عمیق موضوع مورد مطالعه و کشف افقهای جدید در امر پژوهش توانمندمیسازد و ازسویدیگر، تحقیقهای کیفیف اندکی تعمیمپذیریدارند؛ ویژگی دیگر تحقیقهای انگلیسی، این است که ازلحاظ موضوع بهخوبی محدود شدهاند بنابراین در این دسته از تحقیقها، اغلب، درباره یکی از ابعاد هویت ملی بحثمیشدهاست و از پرداختن به انبوهی از مسائل پرهیزشدهاست.
ب- مبانی نظری و روش
1- چارچوب نظری تحقیق
هویت ملی درحقیقت، پدیدهای است که تحت تأثیر عواملی متعدد قراردارد بنابراین، چارچوب نظری را بایدبهکارگرفت که بتواند ابعاد مختلف این پدیده را تبیینکند؛ ازاینرو، ما به ارائه چارچوبی نظری، متشکل از دیدگاه شیلدون استرایکر و گیدنز میپردازیم تا بتواند ابعاد مختلف هویت ملی را تبیینکند. نظریه استرایکر به بررسی برجستگی هویت میپردازد؛ این نظریه، هویت را در ارتباط با فرد و ساختار اجتماعی مطرح میکند و آن را در سطح متوسط بررسیمیکند. نظریه سلسلهمراتب برجستگی هویت استرایکر بر این نکته تأکیدمیکند که هویتها نمایشهایی هستند که افراد درخصوص موقعیتشان در ساختار اجتماعی اجرامیکنند؛ این نمایشهای ساختاری و موقعیتی در نزد وی در سلسلهمراتبی از برجستگی قرارمیگیرند؛ این برجستگی هویتها سببمیشود، هویتی که در این سلسلهمراتب در سطحی بالاتر قرارمیگیرد، نسبتبه هویتی که در سطحی پایینتر قراردارد، برای فرد، بیشتر استفادهشود؛ بدین جهت، تحقیق حاضر به شناسایی انواع هویتهای احتمالی پرداخت که نقشی تعیینکننده در زندگی فرد بازیمیکنند و ازسوییدیگر به موضوع مورد مطالعه، مربوط میشوند؛ دراینزمینه، مطالعات تجربی استفادهشد و مفهوم گونههای هویتی به مدل تحقیق واردشد؛ دراینمیان، چهار گونه هویتی اصلی در میان دانشجویان شناساییشد که بهطورمستقیم نیز با هویت ملی (متغیر وابسته) رابطهاداشتهاند؛ گونههای هویتی، چهار گروه زیر را دربرمیگیرند:
1. هویت قومی؛
2. هویت جهانی؛
3. هویت دینی؛
4. هویت جنسیتی.
در روند تحقیق با توجه به محدودیتهای تحقیق، هویت جنسیتی از بررسی بیشتر حذفشد اما سه گونه دیگر هویت به مدل تحقیق واردشدند؛ دراینباره، قضیه زیر استخراجشد:
قضیه شماره 1: افزایش تعهد نسبتبه هویت ملی منجرمیشود به:
الف- کاهش تعهد هویت قومی؛
ب- کاهش تعهد دینی؛
ج- کاهش تعهد به هویت جهانی.
استرایکر معتقد است که هویتها بخشی از خود هستند و درواقع، خودآگاهیهای درونیشدهای هستند که با موقعیتهایی که افراد درون ساختار اجتماعی برمیگزینند، پیوسته و همراه هستند؛ درنتیجه به اعتقاد وی، هویتها ارتباط میان خود و ساختار هستند؛ وی همچنین معتقد است که اگر محدودیتهای ساختاری، پایین باشد یا ساختار گنگ و نامشخص باشد، افراد میتوانند هویتهایی چندگانه را برای خود اتخاذکنند اما درمقابل اگر ساختار محدودیتهای فراوانی را به کنشگران واردسازد، نوع میزان برجستگی احتمالی هویتها قابلپیشبینی میشود و افراد، بهطورمعمول، هویتی برجسته را برای خود برمیگزینند (استرایکر، 2000: 286؛ استرایکر و اونز، 2001: 2 و کاروترس، 2004: 29 تا 34).
برایناساس، عوامل اجتماعی و زمینهای یا درواقع، ساختارهای متفاوت، موجب تغییر شکل و محتوای کنش متقابل افراد میشوند؛ بدین سبب، مفهوم عوامل زمینهای از نظریه استرایکر استخراجشد؛ این مفهوم یا درواقع ساختارهای متفاوت معنابخش به هویت، با استفاده از چهار عامل «سن، نوع مذهب، نوع قومیت و جنس» سنجشخواهدشد.
قضیه شماره 2: الف- افزایش محدودیت ساختارهای اجتماعی متفاوت معنابخش، به کاهش تعهد به هویت ملی منجرمیشود و ب-کاهش محدودیت ساختارهای اجتماعی متفاوت معنابخش، به افزایش تعهد به هویت ملی میانجامد.
استرایکر همچنین با ایجاد رابطه میان تعهد و هویت، رابطه میان هویت و ساختار اجتماعی را مفهومپردازیکردهاست؛ وی تعهد را اینگونه تعریفمیکند: درجهای که یک شخص رابطهاش را با دیگران براساس وابستگی به نوعی خاص از هویت تعریفمیکند؛ هرچقدر این وابستگی به نوعی خاص از هویت، بیشتر باشد، شخص به هویت خود متعهدتر میشود و این هویت خاص در سلسلهمراتب برجستگی در سطحی بالا قرارمیگیرد؛ دراینمیان، وی معتقد است که هرچقدر احساس اعتمادبهنفس شخص بالاتر رود، به همان میزان، تعهد او به نوع خاصی از هویت افزایشمییابد و درمقابل، تعهد بالا نسبتبه یک هویت، خود نیز موجب ایجاد اعتمادبهنفس بالا در شخص میشود.
در این پژوهش، دیدگاه گیدنز به سبب اینکه بر نقش و اهمیت مدرنیته در اهمیتیافتن هویت ملی تأکیددارد، نیز استفادهمیشود. گیدنز درزمینه هویت به بحث درخصوص هویت شخصی و تجدد و جهانیشدن پرداختهاست؛ وی معتقد است که تغییر شکل هویت شخصی و پدیده جهانیشدن در دوران اخیر، دوقطب دیالکتیکی محلی و جهانی تشکیلدادهاست بهطوریکه حتی تغییرها در جنبههای بسیار خصوصی زندگی شخصی نیز با تماسهای اجتماعی بسیار وسیع ارتباطدارند؛ درواقع، سطح و ابعاد فاصلهگیری زمانی ـ فضایی در دوران تجدد کنونی به چنان حدی از گسترش رسیدهاست که برای نخستینبار در تاریخ بشریت، خود و جامعه در محیطی جهانی با یکدیگر تعاملمیکنند (گیدنز، 1380: 28).
از دیدگاه گیدنز، در چارچوب جوامع جدید، خود دگرگونییافته را باید از طریق کاوشهای شخصی دریابیم و آن را بخشی از فرایند تماس متقابل میان تغییرهای شخصی و اجتماعی بسازیم و استوار نگاهداریم، اما در تشریح و توصیف هویت شخصی، علاوهبر بررسی زمینههای اجتماعی باید به ساختار روانشناختی فرد نیز توجهکرد که این ساختار روانشناختی باید براساس مدل قشربندی باشد (گیدنز،1380: 57). به نظر گیدنز، شرط اساسی تدارک هویت شخصی، استقرار اعتماد بنیادین است. به هویت شخصی نمیتوان برحسب ماندگاریاش در زمان توجهکرد؛ بلکه هویت برخلاف خود بهعنوان پدیدهای عام، به آگاهی بازتابی نیازدارد. هویت درواقع همان چیزی است که فرد از آن آگاه است؛ بهعبارتدیگر، هویت شخصی چیزی نیست که در نتیجۀ تداوم کنشهای اجتماعی فرد به او تفویضشدهباشد بلکه چیزی است که فرد باید آن را بهطورمداوم و روزمره ایجادکند (گیدنز،1380: 86).
براساس نظریه گیدنز، تحقیق حاضر، مفهوم سبکهای مختلف زندگی را در مدل مفهومی واردمیکند زیرا همچنانکه او معتقد است، با ورود به عصر مدرنیته متأخر و گسترش رسانههای ارتباطی، هویتها از حالت ایستا و ساکن، وضعیت خود را تغییرداده و سیال و پویا شدهاند؛ درواقع جهانیشدن با ایجاد امکانات فراوان در مقابل افراد، موجب تنوع در سبک زندگی افراد شدهاست. افراد آگاهانه انتخابمیکنند و شیوهها و سبکهای زندگی خود را میسازند و بدین طریق، هویت خویش را شکلمیدهند. گیدنز، سبکها و شیوههای خاص زندگی را تولیدکننده هویت فرد میداند؛ برایناساس، پژوهش حاضر، مفهوم سبک زندگی را از نظریه گیدنز استخراجکرده، آن را به دو طریق سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی و اجتماعی- مشارکتی سنجشخواهدکرد.
قضیه شماره 3، الف: افزایش گرایش به سبکهای زندگی فرهنگی ـ فراغتی به کاهش تعهد به هویت ملی منجرمیشود و ب: افزایش گرایش به سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی افزایش تعهد به هویت ملی را سببمیشود.
2- فرضیات تحقیق
میان سن و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان جنس و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان زبان مادری و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان نوع قومیت و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان وضعیت تأهل و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان هویت قومی و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان هویت دینی و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان هویت جهانی و هویت ملی رابطه وجوددارد.
میان سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
میان سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی و هویت ملی، رابطه وجوددارد.
3- روششناسی تحقیق
این پژوهش با روش پیمایشی انجامشده و اطلاعات لازم با فن (تکنیک) پرسشنامه خودگزارشی جمعآوریشد. در تحقیق حاضر، با استفاده از محاسبات انجامشده توسط فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 372 نفر محاسبهشد. روش نمونهبرداری این تحقیق براساس نمونهگیری تصادفی سیستماتیک است که در نمونهگیری تصادفی سیستماتیک با تقسیم حجم جمعیت بر حجم نمونه نسبت نمونهگیری را بهدستمیآوریم که از هر نوزده (19) نفر به یک (1) نفر پرسشنامه دادهشد.
دانشگاه تعلیم و تربیه کابل که جامعه آماری این تحقیق بود در شش دانشکده هفت هزار (7000) دانشجوی مشغولبهتحصیل داشت: دانشکده زبان و ادبیات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشکده علوم طبیعی، دانشکده تربیت بدنی، دانشکده تعلیمات مسلکی و دانشکده تعلیمات اختصاصی که هریک دارای چندین بخش بودند. در این پژوهش از شش دانشکده، «دانشکده تعلیمات اختصاصی» به دلیل ینکه دانشجویان آن، افراد معلول، معیوب، نابینا و افراد عقبماندگی ذهنی بودند، حذفشد و در پنج دانشکده دیگر، چهارصد (400) پرسشنامه بهصورت تصادفی توزیع و جمعآوریشدند. در مطالعه حاضر بهمنظور اطمینان از وجوه گوناگون اعتبار پرسشنامه و بهدستآوردن اعتبار صوری، از نظرها و راهنماییهای برخی متخصصان و استادان جامعهشناسی کمکگرفتیم؛ همچنین برای سنجش پایایی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از روش آلفای کرونباخ استفادهشدهاست.
جدول 1: میزان پایایی (آلفای کرونباخ) تعداد گویههای نگرشی پرسشنامه
مقیاس |
ضریب آلفای کرونباخ و تعداد گویهها |
|
هویت ملی |
26 |
0.807 |
هویت قومی |
21 |
0.843 |
هویت دینی |
16 |
0.758 |
هویت جهانی |
8 |
0.721 |
سبک زندگی |
13 |
0.770 |
پ- یافتههای تحقیق
نتایج تحقیق، نشاندهنده این واقعیت بودند که از میان 372 نفر از پاسخگویان، 9/55 درصد آنها مرد و 1/44 درصد آنها زن بودند. میانگین سنی میان پاسخگویان این پژوهش 67/21 زنان و 66/22 مردان بودهاست. بیشتر پاسخگویان یعنی 6/72 درصد را فارسیزبانان و 2/24 درصد را پشتوزبانها تشکیلدادهبودند؛ همچنین از میان کل دانشجویان مورد مطالعه، 3/25 درصد از پاسخگویان: پشتون، 4/37 درصد از پاسخگویان: هزاره و 2/31 درصد از پاسخگویان: تاجیک بودهاند. از میان 372 دانشجو، 22 درصد متأهل و 78 درصد مجرد و ازلحاظ مذهبی، 1/51 درصد از پاسخگویان، شیعه و 9/58 درصد آنها سنیمذهب بودهاند. درادامه با توجه به اهمیت و اولویت هویت ملی و هویت قومی در پژوهش حاضر، پرسشها و فراوانیهای مربوط به این دو متغیر ارائهمیشود:
جدول زیر، توزیع فراوانی گویههای مربوط به طیف میزان هویت ملی را نشانمیدهد؛ این طیف شامل ده (10) گویه است و نمرات هرگویه میان 1 تا 5 تغییرمیکند که نمره 1 نشاندهنده هویت ملی کم که میتواند میان نمره 10 (حداقل نمره) و نمره 50 (حداکثر نمره) در نوسان باشد.
درصورتیکه فرد برای همه گویهها عبارت «بینظر» را علامتبزند، میانگین کل نمره او از این گویهها، امتیاز 30 را بهدستخواهدداد؛ در این جدول، چگونگی انتخاب گزینهها در گویههای مختلف نشاندادهشدهاست. همانطورکه از آمارهای جدول پیداست درخصوص گویه اول «با شنیدن سرود ملی، به افغانبودن خود افتخارمیکنم»، میانگین بهدستآمده 38/4 از 5 است که نشاندهنده گرایش بهنسبت زیاد درباره این گویه است اما جمع نمرات بهدستآمده از این 10 گویه، میزان هویت ملی را در حد بالا نشانمیدهد. میانگین بهدستآمده از کل گویهها برابر 67/37 است که از میانگین مورد انتظار (30) که گرایش در حد متوسط را نشانمیدهد، بیشتر است؛ هرچه این میانگین کل، از عدد 30 بیشتر باشد، بیانگر گرایش موافق پاسخگویان با گویههاست.
جدول 2: توزیع درصدی میزان موافقت پاسخگویان با مقیاس گرایش به هویت ملی دانشجویان (بعد اشتراک درونگروهی) برحسب قومیت
میزان موافقت
گویهها |
قومیت |
مخالفم |
کاملا مخالفم |
بی نظر |
موافقم |
کاملا موافقم |
میانگین |
میانگین کل |
با شنیدن سرود ملی، به افغانبودن خود افتخارمیکنم |
پشتون |
0 |
3.2 |
3.2 |
25.5 |
68.1 |
4.59 |
38/4 |
هزاره |
4.3 |
3.6 |
2.2 |
33.8 |
56.1 |
3.91 |
||
تاجیک |
2.6 |
3.4 |
5.2 |
33.6 |
55.2 |
4.35 |
||
پرچم سه رنگ افغانستان، مایه سربلندی افغانهاست |
پشتون |
8.5 |
6.4 |
5.3 |
19.1 |
60.6 |
4.37 |
21/4 |
هزاره |
3.6 |
10.1 |
1.4 |
27.3 |
57.6 |
4.21 |
||
تاجیک |
3.4 |
9.5 |
6 |
25 |
56 |
3.61 |
||
آرزوداشتم در کشوری دیگر بهدنیامیآمدم |
پشتون |
3.2 |
19.1 |
19.1 |
30.9 |
27.7 |
3.29 |
43/3 |
هزاره |
5.8 |
22.3 |
25.2 |
30.2 |
16.5 |
3.51 |
||
تاجیک |
6 |
16.4 |
19.8 |
36.2 |
21.6 |
3.59 |
||
اگر فرصتی پیشبیاید، حاضرم برای همیشه از افغانستان بروم |
پشتون |
3.2 |
19.1 |
19.1 |
33 |
25.5 |
3.00 |
2/3 |
هزاره |
10.8 |
23 |
21.6 |
30.2 |
14.4 |
3.54 |
||
تاجیک |
3.4 |
17.2 |
24.1 |
31.9 |
23.3 |
3.27 |
||
زندگی در افغانستان برایم بسیار سخت است |
پشتون |
5.3 |
18.1 |
36.2 |
25.5 |
14.9 |
4.21 |
41/3 |
هزاره |
2.9 |
28.1 |
23 |
25.2 |
20.9 |
3.64 |
||
تاجیک |
19.8 |
0 |
19.8 |
37.1 |
23.3 |
4.23 |
ادامه جدول 2: توزیع درصدی میزان موافقت پاسخگویان با مقیاس گرایش به هویت ملی دانشجویان (بعد اشتراک درونگروهی) برحسب قومیت
میزان موافقت
گویهها |
قومیت |
مخالفم |
کاملا مخالفم |
بی نظر |
موافقم |
کاملا موافقم |
میانگین |
میانگین کل |
همیشه دوستدارم در مراکز رسمی به زبان دری و پشتو که زبان ملی کشورم است، صحبتکنم |
پشتون |
7.4 |
8.5 |
2.1 |
17 |
64.9 |
3.33 |
24/4 |
هزاره |
4.3 |
2.9 |
5 |
43.2 |
44.3 |
4.37 |
||
تاجیک |
3.4 |
1.7 |
6 |
31.9 |
56.9 |
3.32 |
||
لباس خارجی را نسبتبه لباس افغانی ترجیعمیدهم |
پشتون |
8.5 |
16 |
34 |
18.1 |
23.4 |
3.14 |
10/3 |
هزاره |
7.9 |
19.4 |
48.2 |
13.7 |
10.8 |
3.04 |
||
تاجیک |
12.9 |
14.7 |
39.7 |
20.7 |
12.1 |
3.13 |
||
هنگام صحبتکردن سعیمیکنم از اصطلاحهای خارجی و غیر زبان ملی استفادهکنم |
پشتون |
13.8 |
16 |
35.1 |
13.8 |
21.3 |
3.29 |
22/3 |
هزاره |
5.8 |
11.5 |
46 |
20.9 |
15.8 |
3.18 |
||
تاجیک |
13.8 |
14.7 |
33.6 |
15.5 |
22.4 |
4.14 |
||
هرکجای دنیا هموطنانم را ببینم، خوشحال میشوم |
پشتون |
9.6 |
4.3 |
7.4 |
19 |
55 |
4.25 |
35/4 |
هزاره |
2.9 |
3.6 |
2.2 |
36.7 |
54.7 |
4.48 |
||
تاجیک |
3.4 |
1.7 |
1.7 |
29.3 |
63.8 |
3.39 |
||
آینده من به آینده کشورم گرهخوردهاست |
پشتون |
5.3 |
14.9 |
6.4 |
28.7 |
44.7 |
4.34 |
95/3 |
هزاره |
7.2 |
11.5 |
7.9 |
29.5 |
43.9 |
4.14 |
||
تاجیک |
2.6 |
8.6 |
6 |
37.9 |
44.8 |
4.22 |
||
جمع کل میانگین |
67/37 |
جدول زیر، توزیع فراوانی گویههای مربوط به طیف هویت قومی پاسخگویان را نشانمیدهد؛ این طیف، شامل 21 گویه است. نمرات هر گویه میان 1 تا 5 ردهبندیشدهاست که نمره 1 نشاندهنده مخالفت کامل (کمترین هویت قومی) است و نمره 5، موافقت کامل (بیشترین هویت قومی) را با هرگویه نمایشمیدهد. جمع نمرات 21 گویه، نمره میزان هویت قومی را نشانمیدهد که بهطوربالقوه میتواند میان نمره 21 (حداقل نمره) و نمره 105 (حداکثر نمره) باشد.
جدول 3: توزیع درصدی میزان موافقت پاسخگویان با هویت قومی
میزان موافقت
گویهها |
قومیت |
اصلا |
کم |
خیلی کم |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
میانگین کل |
برای کسب اطلاعات از تاریخ و سنن قومم زمان زیادی را صرفمیکنم. |
پشتون |
24.5 |
16.0 |
28.7 |
17.0 |
13.8 |
2.80 |
2.74 |
هزاره |
16.4 |
17.3 |
31.7 |
25.9 |
8.6 |
2.93 |
||
تاجیک |
18.1 |
35.3 |
27.6 |
16.4 |
2.6 |
2.50 |
||
مایلم بیشتر در گروههایی فعالیتکنم که همقومم در آن باشند. |
پشتون |
29.8 |
27.7 |
18.1 |
14.9 |
9.6 |
2.47 |
2.58 |
هزاره |
19.4 |
22.3 |
25.9 |
20.1 |
12.2 |
2.83 |
||
تاجیک |
33.6 |
17.2 |
25.0 |
21.6 |
2.6 |
2.42 |
||
من نسبت به قومم غرور احساسمیکنم. |
پشتون |
34.0 |
20.2 |
9.6 |
11.7 |
24.5 |
2.72 |
2.58 |
هزاره |
29.5 |
15.1 |
11.5 |
20.9 |
23 |
2.93 |
||
تاجیک |
49.1 |
22.4 |
6.9 |
14.7 |
6.9 |
2.08 |
||
مطمئن هستم که قومم تأثیری مثبت در زندگی من داشتهاست. |
پشتون |
19.1 |
13.8 |
10.6 |
21.3 |
35.1 |
3.39 |
3.12 |
هزاره |
7.9 |
22.3 |
17.3 |
35.3 |
17.3 |
3.32 |
||
تاجیک |
26.7 |
19.8 |
18.1 |
27.6 |
7.8 |
2.70 |
||
از قومم کمال رضایت را دارم. |
پشتون |
10.6 |
19.1 |
2.02 |
18.1 |
31.9 |
3.41 |
3.36 |
هزاره |
4.3 |
17.3 |
28.1 |
29.5 |
20.9 |
3.45 |
||
تاجیک |
6.0 |
20.7 |
27.6 |
29.3 |
16.4 |
3.29 |
||
همیشه خود را پایبند به قومم میدانم. |
پشتون |
17.0 |
11.7 |
20.2 |
26.6 |
24.5 |
3.30 |
3.00 |
هزاره |
17.3 |
18.7 |
19.4 |
26.6 |
18 |
3.09 |
||
تاجیک |
31.0 |
19.0 |
15.5 |
19.8 |
14.7 |
2.68 |
||
پایبندی به قومم در رفتارم مشخص است. |
پشتون |
20.2 |
20.2 |
18.1 |
22.3 |
19.1 |
3.00 |
74/2 |
هزاره |
18.7 |
18 |
32.4 |
16.5 |
14.4 |
2.90 |
||
تاجیک |
31.0 |
28.4 |
12.9 |
19.8 |
7.8 |
2.45 |
ادامه جدول 3: توزیع درصدی میزان موافقت پاسخگویان با هویت قومی
میزان موافقت
گویهها |
قومیت |
اصلا |
کم |
خیلی کم |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
میانگین کل |
دوستدارم درخصوص قومم با همه صحبتکنم. |
پشتون |
16.0 |
18.1 |
14.9 |
24.5 |
26.6 |
3.28 |
85/2 |
هزاره |
20.9 |
19.4 |
22.3 |
25.9 |
11.5 |
2.88 |
||
تاجیک |
27.6 |
31.0 |
18.1 |
13.8 |
9.5 |
2.47 |
||
من به قومم افتخارمیکنم. |
پشتون |
11.7 |
16.0 |
13.8 |
17.0 |
41.5 |
3.61 |
44/3 |
هزاره |
9.4 |
7.9 |
17.3 |
30.9 |
34.5 |
3.73 |
||
تاجیک |
19.0 |
19.0 |
19.0 |
30.2 |
12.9 |
2.99 |
||
در مراسمهای فرهنگی قومم مانند عروسی و ... شرکتمیکنم. |
پشتون |
10.6 |
14.9 |
13.8 |
28.7 |
31.9 |
3.56 |
69/3 |
هزاره |
2.9 |
10.8 |
18 |
39.6 |
28.8 |
3.81 |
||
تاجیک |
0.9 |
19.8 |
13.8 |
36.2 |
29.3 |
3.73 |
||
به قومم، بسیار علاقهدارم. |
پشتون |
7.4 |
12.8 |
12.8 |
30.9 |
36.2 |
3.76 |
62/3 |
هزاره |
5.8 |
12.9 |
12.9 |
38.8 |
29.5 |
3.73 |
||
تاجیک |
12.1 |
14.7 |
19.8 |
33.6 |
19.8 |
3.34 |
||
از زبان قومم در محاوره های روزمره استفادهمیکنم. |
پشتون |
10.6 |
14.9 |
20.2 |
23.4 |
30.9 |
3.49 |
48/3 |
هزاره |
6.5 |
15.1 |
12.9 |
33.8 |
31.7 |
3.69 |
||
تاجیک |
13.8 |
20.7 |
19.0 |
23.3 |
23.3 |
3.22 |
||
من تماشای برنامههای موسیقی محلی قومم را بردیگر برنامههای تلویزیونی ترجیحمیدهم. |
پشتون |
19.1 |
18.1 |
11.7 |
23.4 |
27.7 |
3.22 |
06/3 |
هزاره |
12.2 |
22.3 |
19.4 |
19.4 |
26.6 |
3.26 |
||
تاجیک |
26.7 |
21.6 |
14.7 |
19.0 |
18.1 |
2.80 |
||
خریدکردن از مغازههای همزبانم و همقومم را بر دیگر مغازهها ترجیحمیدهم. |
پشتون |
37.2 |
11.7 |
17.0 |
13.8 |
20.2 |
2.68 |
54/2 |
هزاره |
31.7 |
16.5 |
26.6 |
13.7 |
11.5 |
2.57 |
||
تاجیک |
48.3 |
10.3 |
17.2 |
10.3 |
13.8 |
2.31 |
ادامه جدول 3: توزیع درصدی میزان موافقت پاسخگویان با هویت قومی
میزان موافقت
گویهها |
قومیت |
اصلا |
کم |
خیلی کم |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
میانگین کل |
اگر ببینم در جایی همقومم دچار مشکل شده، خودم به کمک او میروم. |
پشتون |
13.8 |
17.0 |
13.8 |
22.3 |
33.0 |
3.44 |
27/3 |
هزاره |
9.4 |
22.3 |
12.9 |
35.3 |
20.1 |
3.35 |
||
تاجیک |
17.2 |
22.4 |
16.4 |
31.0 |
12.9 |
3.00 |
||
بهتر است هر قوم، سنتهای خود را حفظکند. |
پشتون |
10.6 |
9.6 |
6.4 |
27.7 |
45.7 |
3.88 |
79/3 |
هزاره |
5.8 |
10.1 |
22.3 |
29.5 |
32.4 |
3.73 |
||
تاجیک |
6.9 |
10.3 |
13.8 |
34.5 |
34.5 |
3.79 |
||
قومم نسبت به بقیه اقوام شجاعتر و قوی تراند |
پشتون |
16.0 |
14.9 |
10.6 |
24.5 |
34.0 |
3.46 |
16/3 |
هزاره |
18 |
14.4 |
17.3 |
30.2 |
20.1 |
3.20 |
||
تاجیک |
27.6 |
15.5 |
16.4 |
24.1 |
16.4 |
2.86 |
||
به نظرم آداب و رسوم قومم قدیمی و پیشپاافتاده است. |
پشتون |
33.0 |
5.3 |
16.0 |
24.5 |
21.3 |
2.96 |
55/2 |
هزاره |
31.7 |
19.4 |
23.7 |
13.7 |
11.5 |
2.54 |
||
تاجیک |
39.7 |
18.1 |
23.3 |
7.8 |
11.2 |
2.33 |
||
همزبانبودن مهمترین ملاک من برای انتخاب دوست است. |
پشتون |
29.8 |
5.3 |
16.0 |
24.5 |
21.3 |
2.86 |
68/2 |
هزاره |
32.4 |
12.2 |
19.4 |
21.6 |
14.4 |
2.73 |
||
تاجیک |
42.2 |
14.7 |
13.8 |
11.2 |
18.1 |
2.48 |
||
مشکلات قوم وعشیرهام، مشکلات خود من است. |
پشتون |
22.3 |
17.0 |
9.6 |
21.3 |
29.8 |
3.19 |
22/3 |
هزاره |
12.2 |
15.1 |
15.1 |
29.5 |
28.1 |
3.46 |
||
تاجیک |
13.8 |
25.0 |
24.1 |
24.1 |
12.9 |
2.97 |
||
از قومیتم(هزاره، پشتون، تاجیک و.... بودن) خود بسیار رضایتدارم. |
پشتون |
18.1 |
13.8 |
11.7 |
19.1 |
37.2 |
3.44 |
65/3 |
هزاره |
12.2 |
8.6 |
3.6 |
28.8 |
46.8 |
3.89 |
||
تاجیک |
19.0 |
7.8 |
12.1 |
23.3 |
39.9 |
3.53 |
||
جمع میانگین کل |
65.12 |
درصورتیکه هر فرد برای همه گویهها عبارت «بی نظر» را علامتبزند، میانگین کل نمره او از این گویهها 63 بهدستخواهدآمد؛ در این جدول، چگونگی انتخاب گزینهها در گویههای مختلف نشاندادهشدهاست. همانطورکه از آمارهای جدول پیداست درخصوص گویه 16 «بهتر است هر قوم، سنت خود را حفظکند»، میانگین بهدستآمده از پاسخگویان پشتون 88/3 از 5 است، میانگین از پاسخگویان هزاره 37/3 از 5 است و میانگین از پاسخگویان تاجیک 79/3 از 5 است؛ میانگین گویه 16 درکل 3.79 از 5 است که نشاندهنده گرایشی بهنسبت زیاد درخصوص این گویه است اما جمع نمرات بهدستآمده از این 21 گویه، میزان هویت قومی را در حد بالا نشانمیدهد؛ میانگین بهدستآمده از کل گویهها برابر 12/65 است که از میانگین مورد انتظار (63) که نشاندهنده گرایش در حد متوسط است، بیشتر مینماید؛ هرچه این میانگین کل، از عدد 63 بیشتر باشد، بیانگر گرایش موافق پاسخگویان با گویهها بیشتر است.
فرضیه اول: میان سن پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول زیر، نشاندهنده ضریب همبستگی پیرسون میان سن و هویت ملی است؛ نتایج بهدستآمده از این جدول، از این، حاکی است که رابطه منفی معناداری در سطح 95 درصد میان سن و هویت ملی دانشجویان وجوددارد.
جدول 4: ضریب همبستگی پیرسون میان سن و هویت ملی برحسب قومیت
متغیر وابسته (هویت ملی) |
متغیر مستقل سن |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
|
کل |
0.115- |
0.027 |
فرضیه دوم: میان جنسیت پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول زیر، آزمون تفاوت میانگین هویت ملی پاسخگویان را برحسب جنسیت افراد نمونه نشانمیدهد؛ نتایج بهدستآمده براساس آزمون T، فرضیه بالا را ردکرده، تفاوتی معنادار را ازلحاظ آماری در میان دانشجویان تأییدنمیکند.
جدول 5: آزمون رابطه جنس پاسخگویان با گرایش به هویت ملی برحسب قومیت
متغیر مستقل (جنسیت) |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
مقدار T |
سطح معناداری |
|
کل |
زن |
163 |
1.1274 |
13.97 |
1.094 |
1.54 |
0.384 |
مرد |
208 |
1.1048 |
14.094 |
0.9773 |
فرضیه سوم: میان زبان مادری پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول زیر، آزمون تفاوت میانگین هویت ملی پاسخگویان را در دو گروه جنسی برحسب زبان مادری افراد نمونه نشانمیدهد؛ نتایج بهدستآمده براساس آزمون T، فرضیه بالا را درخصوص هر دو گروه زبانی ردمیکند؛ به این معنا رابطهای معنادار، میان زبان و هویت ملی دانشجویان وجودندارد و فرضیه بالا ردمیشود.
جدول 6: آزمون رابطه زبان پاسخگویان و هویت ملی آنها
متغیر مستقل (زبان) |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
مقدار T |
سطح معناداری |
|
متغیر وابسته (هویت ملی) |
فارسی |
270 |
1.002 |
13.20 |
0.803 |
0.163 |
0.870 |
پشتو |
90 |
1.000 |
1168 |
1.231 |
فرضیه چهارم: میان نوع قومیت پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول پایین، آزمون میانگین هویت ملی پاسخگویان را درکل و همچنین برحسب گروه قومی نشانمیدهد؛ نتایج بهدستآمده براساس آزمون F، فرضیه بالا را تأییدمیکند؛ سطح معناداری درکل 0.000p= اما در گروه قومی پشتون 0.000p= ، هزاره 0.000p= و تاجیک 0.000p= و مقدار آزمون F، درکل 145.2- F = اما در گروه قومی پشتون 85.46- F = ، هزاره 84.76- F = و تاجیک 85.26- F = است؛ درنتیجه، رابطه معنادار منفی میان هویت ملی و قومیت دانشجویان درکل و همچنین برحسب گروه قومی در هر سه گروه قومی وجوددارد و فرضیه بالا درخصوص آنها تأییدمیشود.
جدول 7: آزمون رابطه قومیت پاسخگویان با گرایش هویت ملی
متغیر مستقل (قومیت) |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
مقدار F |
سطح معناداری |
|
متغیر وابسته |
کل |
372 |
2.13 |
0.808 |
0.043 |
145.2- |
0.000 |
پشتون |
94 |
1.007 |
11.31 |
1.166 |
85.46- |
0.000 |
|
هزاره |
139 |
99.54 |
13.42 |
1.138 |
84.76- |
0.000 |
|
تاجیک |
116 |
1.012 |
12.54 |
1.164 |
85.26- |
0.000 |
فرضیه پنجم: میان نوع مذهب پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول زیر، آزمون T نوع مذهب پاسخگویان و هویت ملی دانشجویان را برحسب گروه قومی افراد نمونه نشانمیدهد؛ نتایج بهدستآمده براساس آزمون T فرضیه بالا را ردکرده، تفاوتی معنادار میان هویت ملی و نوع مذهب پاسخگویان نشاننمیدهد.
جدول 8: آزمون رابطه مذهب پاسخگویان با گرایش به هویت ملی برحسب قومیت
متغیر مستقل (مذهب) |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
مقدار T |
سطح معناداری |
||
متغیر مستقل |
کل |
سنی |
220 |
99.99 |
12.48 |
1.093 |
0.167- |
0.867 |
شیعه |
152 |
99.76 |
13.48 |
0.841 |
فرضیه ششم: میان وضعیت تأهل پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
جدول زیر، آزمون T هویت ملی پاسخگویان و وضعیت تأهل را نشانمیدهد؛ نتایج بهدستآمده براساس آزمون T، فرضیه بالا را ردمیکند.
جدول 9: تحلیل واریانس وضعیت تأهل پاسخگویان گرایش به هویت ملی
متغیر مستقل (تأهل) |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
مقدار T |
سطح معناداری |
||
متغیر وابسته (هویت ملی) |
کل |
متأهل |
82 |
97.90 |
13.45 |
1.485 |
1.591 |
0.112 |
مجرد |
290 |
1.004 |
12.69 |
0.745 |
فرضیه هفتم: میان هویت قومی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
نتایج جدول زیر آزمون پیرسون، نشاندهنده این نکته است که میان هویت ملی و هویت قومی دانشجویان درکل (0.002p= )، رابطه مثبت معنادار وجوددارد.
جدول 10: ضریب همبستگی پیرسون میان هویت قومی و هویت ملی
متغیر وابسته (هویت ملی) |
هویت قومی |
فراوانی |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
||
کل |
0.159 |
0.002 |
372 |
فرضیه هشتم: میان هویت دینی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
نتایج جدول زیر نشاندهنده این نکته است که میان هویت ملی و هویت دینی دانشجویان (000/0p= )، رابطه مثبت معنادار وجوددارد لذا با توجه به سطح معنادار میان این دو متغیر، فرضیه بالا قابلقبول خواهدبود.
جدول 11: ضریب همبستگی پیرسون میان هویت دینی و هویت ملی برحسب قومیت
متغیر وابسته (هویت ملی) |
هویت دینی |
فراوانی |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
||
کل |
0.194 |
0.000 |
372 |
فرضیه نهم: میان هویت جهانی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
نتایج جدول پایین، نشاندهنده این مورد است که هویت ملی و هویت جهانی دانشجویان (019/0) دارای رابطهای معنادار است.
جدول 12: ضریب همبستگی پیرسون میان هویت جهانی و هویت ملی
متغیر وابسته (هویت ملی) |
هویت جهانی |
فراوانی |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
||
کل |
0.122 |
0.019 |
372 |
فرضیه دهم: میان میزان سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
نتایج جدول زیر، نشاندهنده این نکته است که با افزایش یا کاهش در سبک زندگی فرهنگی ـ مشارکتی میان افراد، هویت ملی آنها تغییرینمیکند؛ درنتیجه، میان این دو متغیر، رابطهای معنادار وجودندارد و فرضیه بالا قابلتأیید نبوده، ردمیشود.
جدول 13: ضریب همبستگی پیرسون میان سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی و هویت ملی
متغیر وابسته (هویت ملی) |
سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی |
فراوانی |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
||
کل |
0.078 |
0.276 |
372 |
فرضیه یازدهم: میان میزان سبک زندگی اجتماعی و مشارکتی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه وجوددارد.
نتایج جدول پایین، نشانمیدهد که میان متغیر هویت ملی و سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی دانشجویان (000/0p= )، رابطهای معنادار و مثبت وجوددارد.
جدول 14: ضریب همبستگی پیرسون میان سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی
متغیر وابسته (هویت ملی) |
سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی |
فراوانی |
|
مقدار همبستگی |
سطح معناداری |
||
کل |
0.201 |
0.000 |
372 |
جمعبندی
تحقیق حاضر با پذیرش این واقعیت آغازشد که هویت در گذار از جهان سنت به مدرن از شکل سخت و سنتی خود جدا شده و شکلی سیال و نسبی بهخودگرفتهاست؛ همین امر سببشدهاست که پویاییهای درونی هویت، بسیار بیشتر از جهان سنتی باشد و شناخت علمی آن با توجه به نسبیبودن این پدیده بهمراتب سختتر و مسئلهسازتر شود؛ درواقع، هویت بیشتر به حوزه فردی و شخصی افراد در حال حرکت است و سبکهای زندگی گوناگون افراد، هویت آنها را شکلمیدهد. هویتهای شخصی آنگونهکه گیدنز معتقد است، نتیجه فرایند جهانیشدن و گسترش رسانههای ارتباطی و اطلاعاتی بودهاست اما همین فرایندها، آنگونهکه کاستلز مطرحمیکند، در مقابل خود، با مقاومتهایی از جانب جنبشهای گوناگون جمعی که بهدنبال مای جمعی و تاریخی خود بودهاند، مواجه شدهاست.
دراینراستا پژوهش حاضر به بررسی هویت ملی دانشجویان دانشگاه تعلیم و تربیه کابل مبادرتکردهاست. درخصوص متغیرهای زمینهای (سن، جنس، زبان، قومیت، مذهب و وضعیت تأهل) آزمون فرضیات تحقیق، نشانگر این واقعیت بودند که رابطهای معنادار، میان جنس، زبان، مذهب، وضعیت تأهل و هویت ملی در میان هیچیک از گروههای قومی مورد مطالعه وجودنداشتهاست اما رابطه میان نوع قومیت درکل، سن و هویت ملی پاسخگویان، تنها در میان گروه قومی هزاره معنادار و با ضریب همبستگی منفی بودهاست.
مطالعات امانی (1391)، کاوسی (1388)، صالحی (1391)، تقوینسب (1386) و بسیاری از مطالعات دیگر، در رابطه میان سن، جنس، زبان، قومیت، مذهب و وضعیت تأهل و هویت ملی افراد مورد مطالعهشان اشارهداشتهاند؛ آنچنانکه در این مطالعه نیز اشارهشد، بین هویت ملی و سن گروه قومی هزاره که بیشترین آسیبهای اجتماعی را در تاریخ افغانستان دیدهاست، رابطهای معناداری وجود دارد. درواقع، این رابطه، مباحث نظری مربوط به تحلیل گفتمان را تأییدمیکند؛ این امر بدان معناست که هویت ملی و سن گروه قومی هزاره بر یکدیگر اثر منفی داشتهاست و بهطورمجموع، افزایش سن، باعث کاهش هویت ملی هزارهها میشود که نتیجه منطقی آن، آگاهی از تاریخ گذشته و کاهش هویت ملی را دربرمیگیرد؛ البته بیان این نکته ضروری است که در تمام گروههای مورد بررسی، میانگینهای مردان نسبتبه میانگین زنان، بیشتر است؛ این امر در تحقیق شفیعیتبار و همکاران (1389) نیز قابلپیگیری است.
فرضیههای (متغیرهای زمینهای) درخصوص قضیه اول: افزایش محدودیت ساختارهای اجتماعی متفاوت معنابخش، به کاهش تعهد به هویت ملی را منجرمیشود و (2) کاهش محدودیت ساختارهای اجتماعی متفاوت معنابخش به افزایش تعهد به هویت ملی منجرمیشود. میتوان براساس نظریه استرایکر و همگام با او بهنتیجهرسید که افراد، خودشان را بهعنوان ابژههایی درخصوص موقعیتشان در ساختار اجتماعی درک و شناساییمیکنند؛ درنتیجه، نتایج تحقیق نیز آشکارکردهاست، عواملی که نسبتبه بقیه متغیرها بیشتر تحت تأثیر محدودیتهای ساختاری قرارندارد مانند سن، جنس و زبان، بههمانسان، بیشتر از سایر عوامل برجستهشدن هویت ملی تأثیردارند؛ نتایج تحقیق نیز با برقرارشدن رابطه میان قومیت و سن و عدم رابطه میان جنس، مذهب، قومیت و وضعیت تأهل (متغیرهایی که محدودیت ساختاری کمتری دارند)، نظریه استرایکر را تأییدمیکند.
در مرحله بعد قضیه شماره 1. افزایش تعهد نسبتبه هویت ملی منجرمیشود به:
الف- کاهش تعهد به هویت قومی؛
ب- کاهش تعهد به هویت دینی؛
ج- کاهش تعهد به هویت جهانی.
و 2: کاهش تعهد نسبتبه هویت ملی منجرمیشود به:
الف- افزایش تعهد به هویتهای دیگر؛
ب- انتخاب هویتهای چندگانه)
آنچنانکه نتایج تحقیق نشانمیدهندرابطه بین هویت ملی و هویت قومی در میان دو گروه قومی هزاره و تاجیک، معنادار نیست؛ اما در مقابل این رابطه برای دانشجویان پشتون، رابطهای مثبت، قوی و مستقیم میان این دو متغیر وجوددارد؛ این نتایج با تحقیق ربانی و همکاران (1387)، کاوسی (1388)، کیاکجوری(1386)، احمدلو و افروغ (1381) و گونگ (2007)، درخصوص گروه قومی پشتون صدقکردهاست اما نتایج تحقیق روحانی (1390)، تقوینسب (1386)، با این فرضیه سازگاریندارد.
نتیجه تحقیق حاضر، نظریه استرایکر را تأییدنمیکند؛ همچنانکه در بخشهای پیشین بیانشد، گرایش دانشجویان پشتون به هویت ملی، بسیار بیشتر از سایر گروههای مورد مطالعه بودهاست و درنتیجه، این امر سببشدهاست که رابطه میان هویت ملی و هویت قومی در میان دانشجویان، معنادار و مثبت است.
درخصوص هویت دینی و هویت ملی دانشجویان، رابطهای معنادار و مثبت، میان هر سه گروه قومی، پشتون، هزاره و تاجیک قابلمشاهده بود و همانند دو متغیر پیشین، این رابطه در میان دانشجویان پشتون، قویتر است؛ نتایج این تحقیق با نظریه استرایکر سازگاریندارد و این فرضیه که افزایش تعهد به هویت ملی، باعث کاهش در هویتهای دیگر میشود، تضاددارد.
درخصوص متغیر هویت جهانی و هویت ملی، نتایج تحقیق حاضر، نظریه استرایکر را تعدیلمیکند. نتایج تحقیق حاضر از این، حاکی بودهاند که رابطه مثبت و قوی میان هویت ملی و هویت جهانی در میان گروه قومی تاجیک وجوددارد؛ نتایج این تحقیق در مغایرت با تحقیق سابلونیره (2010)، ارزگانی (1390)، جلایپور و قنبری (1388)، فکوهی (1386)، حافظنیا و همکاران (1385)، ساساکی (2004) و ایزل و همکاران (2003) بودهاست.
درخصوص این دو متغیر، نظریه استرایکر و قضیه مستخرج از آن تعدیلمیشود زیرا در گروه قومی تاجیک با افزایش هویت جهانی، هویت ملی آن تضعیفنشده بلکه درمقابل، هویت ملی و هویت جهانی، رابطهای مستقیم و مثبت داشتهاند؛ دراینباره، نظریه استرایکر بازبینیمیشود؛ علاوهبراین، میتوان دراینخصوص به سیالیت فرایند جهانیشدن اشارهکرد زیرا این فرایند با فراهمکردن امکانات فراوان، تنوع انتخاب را برای افراد ایجادمیکند؛ همین امر، به انتخاب گزینهها و اموری برای افراد منجرمیشود که به برجستگی هویت ملی آنها در فرایند جهانیشدن یاریمیرساند.
گیدنز درخصوص تشکیل هویت شخصی، معتقد است که جهانیشدن و ظهور فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی با قراردادن امکانات فراوان در مقابل افراد، امکان تشکیل هویت شخصی را برای افراد فراهممیکند؛ درواقع در نظر وی، افراد با شیوهها و سبکهای گوناگون زندگی و با انتخابهای خود، هویت خویش را شکلمیدهند. نتایج پژوهش حاضر درباره پاسخگویان، این امر را نشانمیدهد که میان سبک زندگی فرهنگی ـ فراغتی و هویت ملی، رابطهای معنادار وجودندارد؛ این تحقیق تجربی نظریه گیدنز را نه تأیید و نه ردمیکند.
درخصوص سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی با هویت ملی دانشجویان، در فرضیه بیانشده از نظریه گیدنز استفادهشدهاست. نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده این واقعیت بودند که میان دو متغیر هویت ملی و سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی افراد در میان هرسه گروه قومی (پشتون، هزاره و تاجیک)، رابطهای معنادار و مثبت وجودداشتهاست. نتایج حاضر فرضیه سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی را تأییدمیکنند زیرا با افزایش فعالیت در سبکهای اجتماعی ـ مشارکتی، افراد روحیه جمعی و گروهی را تجربهکرده، درنتیجه به هویت جمعی خود پایبندی بیشتری نشانمیدهند. نتایج تحقیق حاضر با پژوهش روحانی (1390) و نظریه گیدنز مطابقتدارند.
پژوهش حاضر همگام با دواس، معتقد است، «کمتر پیشمیآید که تحقیق نظریه اولیه را بهطورکامل تأییدکند» (دواس، 1384: 28)؛ بدینترتیب، پژوهش حاضر در بعضی از متغیرها نظریههای منتخب را تأییدکرده، پایههای تجربی آن را استحکامبخشیدند اما در بعضی از متغیرها نظریههای منتخب تعدیلشدند؛ درمجموع، هویت ملی، هویت قومی، هویت دینی، هویت جهانی، سرمایه اجتماعی ارتباطی، سرمایه اعتماد اجتماعی، سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی و رسانههای داخلی میان دانشجویان تأییدشده، درواقع، رابطهای همسو و مثبت بهجز سن و قومیت را نشانمیدهند اما هویت قومی، هویت دینی، سرمایه اعتماد اجتماعی، سبک زندگی اجتماعی ـ مشارکتی و میزان استفاده تلفن همراه در گروه قومی پشتون تأییدشدهاست.
درخصوص فرضیه های تحقیق، در گروه قومی هزاره ، هویت دینی ، سن، سرمایه اعتماد اجتماعی، سبک زندگی اجتماعی- مشارکتی، میزان استفاده رسانههای داخلی و در گروه قومی تاجیک هویت دینی، هویت جهانی و سبک زندگی اجتماعی- مشارکتی در این پژوهش مورد تاییدقرارگرفته است.
نتیجهگیری
افغانستان بهمثابه کشور چندقومی، در طول دوره زیانبار تاریخیاش، محور گرایشهای قومی بودهاست. ملیگرایی به دو نوع تجلی مینماید: ملیگرایی مثبت از نوع فرانسوی که برای کسب استقلال و وحدت ملی استفادهمیشود و ملیگرایی منفی که مبتنیبر برتربینی و نژادپرستی است. افغانستان، متأسفانه همواره ملیگرایی منفی را تجربهکردهاست. در تاریخ سیاسی کشور، یک گروه قومی حاکم، در این سرزمین حکمرانیکرده، مبتنیبر بینش نژادپرستی، قومیتهای دیگر را زیرفشارگرفتهاند.
افغانستان پساطالبان در عرصة عملی میدان تاختوتاز قومگراییهاست؛ هنوز هم کشور، شکل و قیافه قومی دارد و بهگونهای مشخص ولایات و مناطق شهری، میان قومیتهای کشور تقسیمشده بهنظرمیرسد. ساختار قدرت سیاسی از زمان احمد شاه ابدالی تااکنون تحت تأثیر قومیت بودهاست (خواتی، 1388: 66 به نقل از فهیمی،1392). انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی و معادلات قدرت که اکنون در افغانستان صورتمیگیرند، همهوهمه نشاندهنده این واقعیت سیاسی هستند که قومیت، مبنای همه کنشهای سیاسی افغانهاست؛ درمجموع بایدگفت که افغانستان از نبود هویت ملی و جمعی قابلقبول برای همه قومیتهای کشور، بهشدت رنجمیبرد.
در بخش پایانی مقاله حاضر نیز با توجه به اینکه تحقیق، بیشتر به بعد اجتماعی و فرهنگی مرتبط به هویت ملی، معطوف است، ازاینرو، پیشنهادها بیشتر درزمینههای اجتماعی ـ فرهنگی معطوف به هویت ملی ارائهمیشوند.
- با توجه به سطح معناداری هویت دینی با هویت ملی در هرسه گروه قومی و ازطرفدیگر، توجه به این نکته که اکثریت مطلق جامعه افغانستان، مسلمان هستند، تأکید بر این عنصر مشترک هویت ملی در افغانستان و برجستهکردن آن نسبتبه نقاط افتراقی ازقبیل هویت قومی، قومیت و مذهب میتواند موجب تقویت بیشتر هویت ملی در این کشور باشد.
- درخصوص متغیرهای سرمایه اجتماعی باید به طرق گوناگون، ارتباطات اجتماعی افراد را در قومیتهای مختلف ارتقاداد تا از این طریق:
الف- شناخت افراد از اقوام و فرهنگهای دیگر افزایشیابد.
ب- اعتماد تعمیمیافته و برونگروهی همگام با اعتماد ویژه و درونگروهی افزایشیابد.
ج- سرمایه اجتماعی افراد ارتقایابد تا درنتیجه، هویت ملی افراد در مقابل هویت قومی آنها غلبه پیداکند که زمینه برای توسعه، پیشرفت و همگرایی مهیا شود؛ همچنین پیشنهادمیشود با ارتقای سطح کیفی و کمی نهادهای علمی و فرهنگی در سطوح مختلف در دانشگاهها و سعی در ترغیب افراد در عضویت این نهادها تا از این طریق، ارتباطات اجتماعی میان دانشجویان اقوام مختلف برقرار شود تا هویت ملی و همپذیری افراد تقویتشود زیرا با افزایش ارتباطات، سرمایه اجتماعی برونگروهی افراد افزایشمییابد و احتمال تشکیل حس جمعی، هویت جمعی و همگرایی بسیار بیشتر از هویت ویژه یا خاص میشود.
- با توجه به سطح معناداربودن سبکهای زندگی اجتماعی ـ مشارکتی با هویت ملی دانشجویان در این تحقیق پیشنهادمیشود که بهمنظور تحقق برنامههای مختلف بالا، برنامه درسی و غیردرسی برای دانشجویان به سبکهای اجتماعی ـ مشارکتی سوقدادهشود تا گرایش تعهد و مسئولیتپذیری جمعی دانشجویان افزایشیابد و از حالتهای انزواگرایانه و فردگرایانه افراطی نجات پیداکنند؛ درواقع، ارتقای سبکهای زندگی اجتماعی ـ مشارکتی به افزایش سرمایه اجتماعی دانشجویان نیز منجرمیشود که این خود، موجب گرایش هرچه بیشتر دانشجویان، به هویتهای چندگانه و گسترده میشود