دانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320New Social Technologies and Conflicts inter identities in Middle Eastern after the Cold Warتکنولوژیهای اجتماعی جدید و منازعات بیناهویتی در خاورمیانه پس از جنگ سرد132120410.22070/iws.2020.4243.1762FAفرشتهبهرامی پورکارشناسی ارشد روابط بینالملل دانشگاه رازی0000-0002-4927-0509قدرتاحمدیاناستادیار روابط بینالملل گروه علوم سیاسی دانشگاه رازیفرزادرستمیاستادیار روابط بینالملل گروه علوم سیاسی دانشگاه رازیJournal Article20190314technology and its relation with politics and community is the more important issues of the contemporary reaserches. However, the goal of this thesis is explaining the relation of new social technology and the inter-identical conflicts in the middle east. Because of the important of the social construction of technology in the analysis of political phenomenon, this theory is the best instrument for explanation of identical conflicts in the middle east after cold war. Based on the theory of social construction of technology during the Cold War generally the identitical conflicts was expanded traditionaly and in the level of domestic realm, because of unexpanded of social technology. But after the end of cold war and expanded of social technology, middle east regional system had experienced the period of extremed inter-identitical conflicts the three level of intras-stat, inter-state and trans-state. There by, the main question is, what is the main cause of inter-identitical conflicts in the Middle East after cold war? This thesis based the analytical-descriptive method tray to explain this new by thesis that, new social technology the increased based on the web had more effect on the resonance of inter-identitical conplict in the of social construction of Middle East after cold war the conclusion of thesis show that the expantion of new networks in Middle East has cause the different identityes of Middle East used this space and climate for increase his power and inter-state this issue make more confrontation and increase identitical conflicts in the region.ساخت اجتماعی تکنولوژی به نقش تکنولوژی به عنوان بخشی از سیستم سیاست بینالملل توجه دارد و مهمترین بحث آن معنایابی فناوری در درون روابط و ساخت اجتماعی و نقش انسان در این معنایابی است. بدین ترتیب تکنولوژی و ارتباط آن با سیاست و اجتماع از مسائل مهم در پژوهشهای معاصر است. هدف از این پژوهش، روشن شدن رابطه ساخت اجتماعی تکنولوژیهای اجتماعی جدید و منازعات بیناهویتی در خاورمیانه است. به دلیل آنکه ساخت اجتماعی جامعترین و رایجترین مفهوم نظریه ساخت اجتماعی تکنولوژی است، بنابراین نگارنده پژوهش درصدد کاربست نظریه ساخت اجتماعی تکنولوژی برای تحلیل تشدید منازعات بیناهویتی در خاورمیانه پس از جنگ سرد است. براساس نظریه ساخت اجتماعی تکنولوژی، در دوره جنگ سرد به دلیل عدم گسترش تکنولوژیهای اجتماعی، منازعات هویتی غالباً به شکل سنتی و در سطح داخلی جریان داشت؛ اما با پایان جنگ سرد و گسترش روزافزون تکنولوژهای جدید اجتماعی، سیستم منطقهای خاورمیانه وارد موجی از تشدید منازعات بیناهویتی در سه سطح دروندولتی، بیندولتی و فرادولتی شد. از این رو سؤال اصلی این است که علت اصلی رشد منازعات بیناهویتی در خاورمیانه پس از جنگ سرد چیست؟ بر این اساس، این پژوهش با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی درصدد تبیین این فرضیه نوآورانه است که به نظر میرسد، تکنولوژیهای اجتماعی جدید رشدیافته در بستر وب باعث تشدید منازعات بیناهویتی در ساخت اجتماعی منازعهآمیز خاورمیانه پس از جنگ سرد شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گسترش شبکههای اجتماعی جدید در خاورمیانه باعث شده است که هویتهای مختلف خاورمیانه از این فضا برای افزایش جایگاه، قدرت و منافع خود استفاده کنند که به تقابل و افزایش منازعات بیناهویتی این منطقه منجر شده است.https://iws.shahed.ac.ir/article_1204_78b3e6a793d3ec5ef5f8ead46539eedc.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The Impact of Institution Building on the stabilization of the Islamic Republic of Iran from the Perspective of Institutional Approachبررسی تأثیر نهادسازی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران از منظر رهیافت نهادی3356120510.22070/iws.2020.4668.1816FAاکبراشرفیاستادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﺗﻬﺮان
ﻣﺮﮐﺰی، ﺗﻬﺮان، اﯾﺮان0000-0002-9645-2030Journal Article20190827After the victory of the Islamic Revolution, the revolutionary authorities quickly established new institutions to restore order in order to control the chaotic situation caused by the collapse of the Pahlavi regime. Popular support for the goals of the Islamic Revolution also required the creation of institutions that could effectively mobilize social forces in pursuit of those goals. <br />The most important Institution Building in the Islamic Republic of Iran has been the establishment of the Islamic Jurisprudence and the leadership of the Islamic system. In addition to formally interacting with the three legislatures, this important and innovative institution is Institutional Builder and based on the interests of the Islamic system and its needs, It has taken the initiative, and by establishing political, military - security, economic, judicial, and scientific - cultural institutions to address the country's various problems, while also providing an efficient political system, has also restrained the internal and external crises of the Islamic Republic of Iran.<br />According to the title of this article, it seems that the Institutional Approach is a good method to study the subject. As one of the main pillars of political science, the institutional approach focuses on the formal rules, procedures, and organizations of government. That is, the institutional approach is the "science of the state", which is at the heart of political science. Fundamentally, the institutionalist approach may be considered both as a content issue for the very essence of institutions and as a method and finally as a theory.بقا و یا شکست انقلابها یکی از موضوعات مورد علاقه جامعهشناسی سیاسی است. این مقاله به دنبال بررسی نقش نهادسازی در استمرار انقلاب اسلامی و ایجاد ثبات در نظام جمهوری اسلامی ایران است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولان انقلابی برای کنترل وضعیت نابسامان کشور به فکر تأسیس نهادهای انقلابی افتادند. این کار در کنار سازماندهی امور، ضمن جلب مشارکت مردم در اداره کشور، پشتوانه مردمی نظام انقلابی را به نمایش میگذاشت.<br />مهمترین نهادسازی در جمهوری اسلامی ایران، تأسیس نهاد ولایت فقیه بوده است. این نهاد ابتکاری و بسیار مهم، علاوه بر اینکه بهطور رسمی بر اساس قانون اساسی با سه قو مقننه، مجریه و قضائیه در تعامل است، از سوی دیگر خود این نهاد کلیدی، نهادساز است و بر اساس مصالح نظام اسلامی و نیازمندیهای آن، به نهادسازی پرداخته و نهادهای سیاسی مثل شورای انقلاب اسلامی، دولت موقت، نهادهای نظامی- امنیتی مثل کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادهای اقتصادی مثل بنیاد مستضعفان، جهاد سازندگی و کمیته امداد امام خمینی، نهادهای قضایی مثل دادگاه انقلاب اسلامی و نهادهای علمی- فرهنگی مثل دانشگاهها و پژوهشگاههای جدید را تأسیس کرده است.<br />این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که مبانی نهادسازی در جمهوری اسلامی و تأثیر آن در ایجاد ثبات سیاسی و مهار بحرانها چیست؟ در پاسخ به سؤال فوق، فرضیه اصلی به این شرح مطرح شده است که مبتنی بر اندیشه ولایت فقیه و قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران اقدام به نهادسازی در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی، قضایی و علمی کرده و این نهادها موجب مهار بحرانهای داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران شده است.<br />روش نهادگرایی، روش منتخب برای تبیین موضوع این مقاله است. رهیافت نهادی به عنوان یکی از ستونهای اصلی علوم سیاسی، بر قواعد، رویهها و سازمانهای رسمی حکومت تمرکز مییابدhttps://iws.shahed.ac.ir/article_1205_40908b2466d7b0ef445eb16bf63a217a.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The conformity of evolutionist religious thought and discourses in the world of Islam until the Islamic revolution in Iranهمنوایی اندیشهی دینی تحولخواه با گفتمانهای جهان اسلام تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران5778120610.22070/iws.2020.4425.1786FAمحسنعبداللهیعضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانJournal Article20190606Religious thoughts and ideas play an important role in social and political orientations as the sources of fundamental changes. Revolutions and socio-political movements are also affected by such these norms. Consequently, many changes are emanated based on this kind of thought. The evolutionst religious thought is so different from non-religious thought, confronting discourses in the world of Islam, including Islamic revolution discourse. These are reformation discourse, socio-political discourse and Islamic revolution discourse based on Imam Khomeini's thoughts. The main question is concentrated on the impact of evolutionist religious thought on formation and development these important discourses in the world of Islam. Whether this though has impact on the discourses or not? According to this assumption that religious thought, increasingly attempts to solve social problems, refers to real principles of Islam and composes modernity with religious values by regarding the doctorines of Islamic scholars, it could be deduced that diccoueses in the world of Islam are moving toward religious consciousness-raising in society and protesting against social and political disorders. In fact, evolutionist religious thought has domination over these discourses and also the discourse of Islamic revolution in Iran.عقاید و ارزشهای دینی، نقش مهم در سمتگیریهای سیاسی و اجتماعی دارند و سرچشمهی دگرگونیهای بنیادین میباشند. انقلابها و حرکتهای اجتماعی و سیاسی نیز از این معیارها نشأت گرفته و بسیاری از تحولات تاریخ با بهرهگیری از اندیشهی دینی رقم خورده است. اندیشهی دینی تحولخواه بسیار متفاوت از تحولخواهی غیردینی، در مواجهه با گفتمانهای جهان اسلام و از جمله انقلاب اسلامی ایران، است. این گفتمانها در قالب گفتمان تجدید حیات طلبی در جهان اسلام، گفتمان تحولخواهی اجتماعی و سیاسی در تاریخ معاصر ایران و گفتمان انقلاب اسلامی با محوریت اندیشههای امام خمینی (ره) قابل تبیین است. پرسش این است که آیا اندیشهی دینی تحولخواه در تکوین و توسعه گفتمانهای اصلی در جهان اسلام تأثیرگذار بوده است؟ با توجه به این مفروض که اندیشهی دینی برای رفع نابسامانیهای اجتماعی، بازگشت به اصول راستین اسلامی و تلفیق نوگرایی با ارزشها و احکام دینی میکوشد و با کنکاش در اندیشههای علماء دینی مبارز، چنین برمیآید که گفتمانهای جهان اسلام در راستای آگاهی بخشی دینی و اعتراض نسبت به نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی فعال بوده است. پس میتوان گفت اندیشهی دینی تحولخواه در یک روند تکاملی، این گفتمانها و ازجمله گفتمان انقلاب اسلامی ایران را مورد تأثیر خود و تحتالشعاع قرار داده است.https://iws.shahed.ac.ir/article_1206_93689e38ec9f5158b647e19bae8d4fff.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The Position of Islamic Revolution Studies in Iranian Higher Education Systemبررسی جایگاه حوزه مطالعات انقلاب اسلامی در نظام آموزش عالی ایران79104120710.22070/iws.2020.5214.1891FAفردوسعبداللهیدانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی دانشگاه شاهدزاهدغفاری هشجیندانشیار علوم سیاسی و مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد0000-0003-0038-2283Journal Article20191206The education system in every society is one of the most important pillars of that society. After the Islamic Revolution, the education system of Iran has changed. This article seeks to understand the position of Islamic Revolution Studies in Iranian higher education system and to answer the main question of what position does this field of study have in Iranian higher education system? To answer this question, the qualitative method of document analysis has been attempted. Fishery tools were used to collect data from various sources. Based on the findings of the research, the major institutions and structures involved in Islamic Revolution studies such as the Supreme Council of the Cultural Revolution, the supreme leadership institution in universities and the Ministry of Science, Research and Technology, are first mentioned. Then the laws and policies of the major educational system of the country, such as the visionary vision of the Islamic Republic of Iran, the policies of the Supreme Leader, the comprehensive scientific plan of the country, the Fifth Development Plan Act and the fundamental reform document of the country are discussed. Following is a list of universities and educational institutions and institutes related to the activities of the Islamic Revolution's studies in the field of education and research. Finally, the curricula and courses of undergraduate, postgraduate, and doctoral studies as well as some research activities in the field of Islamic Revolution studies have been studied.نظام تعلیم و تربیت در هر جامعهای از ارکان مهم آن جامعه محسوب میشود. بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، نظام تعلیم و تربیت ایران متناسب با اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی دچار تغییر و تحول شده و بهنوبه خود از اهمیت و جایگاه ویژهای در جامعه برخوردار است. این مقاله به دنبال شناخت جایگاه حوزه مطالعات انقلاب اسلامی در نظام آموزش عالی ایران و در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که این حوزه مطالعاتی چه جایگاهی در نظام آموزش عالی ایران دارد؟ برای پاسخ به این سؤال و سؤالهای فرعی مربوط تلاش شده است از روش کیفی تحلیل اسنادی استفاده شود. برای جمعآوری دادهها از منابع مختلف از ابزار فیشبرداری بهره گرفته شده است. بر اساس یافتههای تحقیق ابتدا به نهادها و ساختارهای کلان متصدی در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی نظیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اشاره شده است. سپس قوانین و سیاستگذاریهای کلان نظام آموزشی کشور مثل سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، نقشه جامع علمی کشور، قانون برنامه پنجم توسعه و سند تحول بنیادین کشور دراینباره مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه در ارتباط با ساختارها و تشکیلات آموزشی و پژوهشی مرتبط با فعالیتهای حوزه مطالعات انقلاب اسلامی، به مصادیقی از دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی اشاره شده است. در انتها برنامهها و رشتههای آموزشی مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و همچنین برخی فعالیتهای پژوهشی حوزه مطالعات انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است.https://iws.shahed.ac.ir/article_1207_e19506edf7909e4d38adbb4520f745f2.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Regional Megatrends and the prospect of development in the Middle Eastروندهای کلان منطقهای و چشمانداز توسعه در خاورمیانه105130120810.22070/iws.2020.4019.1718FAحجتکاظمیاستادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه تهرانمریمنظامیدکتری مطالعات منطقه ای دانشگاه تهرانJournal Article20181227The present article aims to provide a perspective of future development in the Middle East based on current trends in the region. According to Trend Analysis Method in future studies, providing a prospect for a country, a region or the whole world depends on Identification and analysis of the megatrends at every level. The megatrends consist of structural transformations that have huge consequences. Based on this approach, the this paper identifies five megatrends in the Middle East since 2003: 1. Intensification of regional conflicts, 2. The Crises of nation-state structure and the formation of fragile States and failed states, 3. Exacerbation of environmental crises, 4. The decline of the Middle East’s position in terms of global energy demand, 5. Drainage of human and material capital and the crisis of accumulation. The present paper is not only going to describe each trend, but it will also demonstrate that these critical trends are intertwined and mutually intensify each other. Consequently, they will be worsened in the upcoming years. The paper concludes that according to these megatrends, it is expected that the development prospect for most countries of the region will be dark.هدف این مقاله ترسیم چشمانداز آتیِ توسعه در منطقه خاورمیانه، بر اساس شناسایی روندهای جاری در منطقه است. بر اساس الگوی تحلیلِ روند در مطالعات آیندهپژوهی، ترسیم چشماندازی عالمانه دربارۀ آیندۀ یک کشور یا منطقه یا جهان، منوط به شناسایی و تحلیل کلانروندهای جاری در هریک از این سطوح است. کلانروندها آن دسته از تحولات بنیادین را شامل میشوند که دامنه و گسترۀ تأثیر بالایی دارند و آینده در پرتو آنها ساخته میشود. مطابق رویکرد فوق، مقاله با تمرکز بر مقطع زمانیِ پس از سال 2003، پنج کلانروند را در سطح منطقۀ خاورمیانه شناسایی کرده است: ۱. تشدید آشوب منطقهای؛ ۲. بحران ساختار دولت- ملت و شکلگیری دولتهای شکننده و شکستخورده؛ ۳. بحرانهای زیستمحیطیِ تشدید شونده؛ ۴. تحول در الگوی تولید و مصرف انرژی و افول موقعیت خاورمیانه در تأمین انرژی جهانی؛ ۵. خروج سرمایههای انسانی و مادی و بحران انباشت. مقاله ضمن تشریح هرکدام از این روندها، در پی نشان دادن آن است که این روندهای بحرانی خصلتی درهمتنیده داشته و یکدیگر را تشدید میکنند و به احتمال زیاد در سالهای آینده بر ابعاد آنها افزوده خواهد شد. نتیجهگیری مقاله آن است که بر بستر چنین کلانروندهایی میتوان انتظار داشت که چشمانداز توسعه برای بخش عمدهای از کشورهای منطقه در سالهای آتی تیرهوتار خواهد بود.https://iws.shahed.ac.ir/article_1208_5d7968e61ad6991f448c073fcc2dee8c.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320الزامات و موانع فکری ـ سیاسی سعادتمندی جامعه در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهایالزامات و موانع فکری ـ سیاسی سعادتمندی جامعه در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای131158120910.22070/iws.2020.4589.1805FAفاطمهقربانیدانشجوی دکتری مطالعات سیاسی انقلاب اسلامی دانشگاه شاهدمهدینادریاستادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد0000-0002-8336-0110Journal Article20190727بسیج مردم در تحولات سیاسی ـ اجتماعی و اقدامات دولتها در امر سیاستگذاری و برنامهریزی ـ حداقل در ظاهرـ با هدف بیشینهکردن سعادتمندی جامعه و کمینهکردن تلخکامیها رقم میخورد. الگوهای حکمرانی در تاریخ حیات سیاسی ـ اجتماعی بر اساس فهمی که از سعادتمندی جامعه داشتهاند؛ رفتارهای مشروع یا غیرمشروعی انجام دادهاند. تحولات سیاسی اجتماعی در ایران پیشا انقلاب ـ که منتهی به انقلاب اسلامی شد ـ و همچنین پسا انقلاب اسلامی تا حدودی متاثر از سیاستگذاریها و برنامهریزی دستگاه حکمرانی، توقع و انتظارات و حمایتها و مخالفتهای مردم است. امری که بصورت بنیادین ریشه در فهم و درک مسئله سعادتمندی جامعه در دیدگاه دولتمردان و مردم دارد. نظر به اهمیت این مسئله، این مقاله با روش کیفی از نوع معناشناسی درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی است: «در دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی <br />افتههای بر این نکته تاکید دارد که سعادتمندی جامعه در دیدگاه رهبری به معنای «فراهم آوردن زیست مومنانه برای نیل به لقاء الهی» است.....سعادت چگونه چیزیست و الزامات و موانع فکری - سیاسی سعادتمندی در جامعه کداماند؟».بسیج مردم در تحولات سیاسی ـ اجتماعی و اقدامات دولتها در امر سیاستگذاری و برنامهریزی ـ حداقل در ظاهرـ با هدف بیشینهکردن سعادتمندی جامعه و کمینهکردن تلخکامیها رقم میخورد. الگوهای حکمرانی در تاریخ حیات سیاسی ـ اجتماعی بر اساس فهمی که از سعادتمندی جامعه داشتهاند؛ رفتارهای مشروع یا غیرمشروعی انجام دادهاند. تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران پیشا انقلاب ـ که منتهی به انقلاب اسلامی شد ـ و همچنین پسا انقلاب اسلامی تا حدودی متأثر از سیاستگذاریها و برنامهریزی دستگاه حکمرانی، توقع و انتظارات و حمایتها و مخالفتهای مردم است، امری که بصورت بنیادین ریشه در فهم و درک مسئله سعادتمندی جامعه در دیدگاه دولتمردان و مردم دارد. نظر به اهمیت این مسئله، این مقاله با روش کیفی از نوع معناشناسی درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که در دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی سعادت چگونه چیزیست و الزامات و موانع فکری - سیاسی سعادتمندی در جامعه کداماند؟<br />یافتهها بر این نکته تأکید دارد که سعادتمندی جامعه در دیدگاه رهبری به معنای «فراهم آوردن زیست مومنانه برای نیل به لقاء الهی» است و ناظر بر حیات دنیوی و اخروی جامعه و ابعاد مادی (امنیت، رفاه، بهداشت، عدالت و پیشرفت) و معنویِ زندگی (التزام به فضایل اخلاقی و اجتناب از رذایل اخلاقی) میباشد. سعادتمندی جامعه منوط به لوازم فکری (حاکمیت اسلام)، لوازم نهادی (سبک زندگی اسلامی، خانواده، مسجد و...)، لوازم ساختاری (نظام سیاسی اسلامی و حکمرانی اسلامی) و لوازم قانونی (التزام به اسناد بالادستی) است. و موانع سعادتمندی جامعه نیز موانع فکری (حاکمیت غیر اسلامی)، موانع فردی (باور و اخلاق غیر اسلامی)، موانع اجتماعی (سلطه، وابستگی، تفرقه) و موانع ساختاری (نظام سیاسی غیر اسلامی) است. در دیدگاه آیتالله خامنهای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت بهمثابه «برنامه راهبردی جامعه سعادتمند»، تمدن نوین اسلامی بهمثابه «بستر شکلگیری جامعه سعادتمند» و حیات طیبه اسلامی بهمثابه «مدل آرمانی جامعه سعادتمند» ایفای نقش میکنند.https://iws.shahed.ac.ir/article_1209_e524ac629658006160d4075f101ed69c.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Ahmadinejad's political discourse and its impact on foreign trade interactions between Iran and the European Unionگفتمان سیاسی دولت احمدینژاد و تأثیر آن بر تعاملات بازرگانی خارجی ج.ا.ایران و اتحادیه اروپا159184121010.22070/iws.2020.4515.1799FAوحیدخاشعی ورنامخواستیدانشیار، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانسیدمحمد منصورپور مولادانشجوی دکترای مدیریت بازرگانی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20190713This paper aims to explain the pattern of the effect of political discourse on foreign trade interactions between Iran and the European Union in the Ahmadinejad government. The research method is mixed (qualitative and quantitative). In this research, qualitative method (data theorizing theory) was used first for presenting the model. Interview with 10 Iranian experts in the field of political discourse and international relations and foreign policy of Iran was conducted using a targeted sampling method and Results are analyzed and interpreted using three coding steps (open, selective, and axial). At this stage, the statistical population consisted of 150 experts from the Ministry of Foreign Affairs. Using simple random sampling, 108 of them were selected as samples. A confirmatory factor analysis has been used to examine the effects expressed in the model. The results of this study emphasized the effects of the components of the "anti-politicism of the international system ", "eastern-oriented foreign policy", "people-centered diplomacy" and "emphasis on nuclear rights" on the dimension of aggressive foreign policy and people-centered diplomacy, as well as the effects of the components of "revolutionary stand-up" and "spirituality and justice on the idealistic dimension of Ahmadinejad's government.پژوهش حاضر به تبیین الگوی تأثیر گفتمان سیاسی بر تعاملات بازرگانی خارجی ایران و اتحادیه اروپا در دولت احمدینژاد (1384 تا 1392) میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده، روش آمیخته (کیفی و کمی) است. بهطوری که در این مقاله برای ارائه مدل از روش نظریهپردازی دادهبنیاد استفاده گردید و با روش نمونهگیری هدفمند با 10 نفر از خبرگان حوزه گفتمان سیاسی و روابط بینالملل و سیاست خارجی ج. ا. ایران مصاحبه شده و نتایج با استفاده از سه مرحله کدگذاری (باز، انتخابی و محوری) تحلیل و مورد تفسیر قرار گرفت. سپس مدل ارائهشده در مرحله کیفی به صورت کمی آزمون گردید. نتایج این پژوهش تأثیر مقولههای «سیاستخارجه هنجارشکنانه نظام موجود بینالملل»، «سیاستخارجه شرقگرا»، «دیپلماسی مردممحور» و «تأکید بر حقوق هستهای» بر بعد سیاست خارجه تهاجمی و دیپلماسی مردممحور و همچنین تأثیر مقولههای «ایستادگی انقلابی (انقلابیگری)» و «معنویتگرایی» و «عدالتمحوری» بر بعد آرمانگرایی را در دولت احمدینژاد مورد تأیید قرار میدهد.https://iws.shahed.ac.ir/article_1210_205c6de2b14186ad00b446ebbd7c4413.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Islamists: Opportunity or Threat for Revolutionaries? A Comparative Analysis of the Iranian Islamic Revolution and the Egyptian Revolution of 2011اسلامگرایان بهمثابه فرصت یا تهدید برای کنشگران انقلابی (مطالعۀ تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب 2011 مصر)185210121110.22070/iws.2020.4554.1804FAعلی محمدحاضریدانشیار جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرسکامرانگشنیزجانیدانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20190714Why did the non-Islamist political groups, and the Iranian people in general, enthusiastically welcome the protests of the Islamist clergy in January 1978, while many Egyptians regarded the presence of the Muslim Brotherhood in the revolutionary scene of 2011 with a considerable caution? This paper seeks to answer this question by using the concepts of ‘attribution of opportunity/threat’ and ‘discursive opportunity structure’ and the methodological strategy of ‘individualizing comparison’. According to the results, the importance of fighting against ‘cultural colonialism’ set the intellectual ground for the alliance of non-Islamists with the oppositionist clergy in the 1970s. Moreover, since there was no record in the contemporary history of Iran for the clergy to hold state power, the oppositionist activities of the clergy was attributed as a political opportunity by other oppositionist groups.<br />With the transition from the Iran of 1978 to the Egypt of 2011, the ideology of liberalism became globally hegemonic and set the stage for value-based tensions between the Islamists and non-Islamists. Furthermore, because of a) the emergence of terrorist Islamist groups in Egypt and abroad; b) the retreat of the Mubarak regime from some of its secular policies and, consequently, the reinforcement of the conservative Islam; c) the emergence of ‘new preachers’ broadcasting an ‘apolitical’ version of Islam; and d) the long history of Muslim Brotherhood of being in formal politics and their high organizational resources; the revolutionaries regarded the presence of the Muslim Brotherhood in the revolution with a great caution, if not as a threat.تحقیق حاضر میکوشد با بهکارگیری مفاهیم «نسبتدهی فرصت/تهدید» و «ساختار فرصت گفتمانی» در نظریههای جنبش اجتماعی و استراتژی روشی مقایسه تفریدی به این پرسش پاسخ دهد که چرا درحالیکه گروههای سیاسی غیراسلامگرا و در سطحی وسیعتر عموم مردم در ایران، مشتاقانه به استقبال اعتراضات روحانیون اسلامگرا در دی1356 رفتند، بسیاری در مصر، از همان ماههای نخستین، با احتیاط و حتی نگرانی نظارهگر حضور سازمان اسلامگرای اخوانالمسلمین در صحنۀ انقلاب 2011 بودهاند؟ مطابق نتایج این تحقیق، در ایرانِ دهۀ 1350، اهمیت یافتن مبارزه با «استعمار فرهنگی» در چهارچوب گفتمانهای «غربزدگی» و «بازگشت به خویشتن»، زمینۀ فکری اتحاد میان روحانیون مبارز و شمار قابلتوجهی از روشنفکران و گروههای سیاسی را فراهم کرده بود و علاوه بر این، ازآنجاکه رسیدن روحانیون به قدرت دولتی در تاریخ معاصر ایران مسبوق به هیچ سابقهای نبوده و امری دور از ذهن بود، سایر گروههای سیاسی مخالف، حضور روحانیون مبارز را در سیاست همچون فرصتی سیاسی برای خود در نظر میگرفتند.<br />با گذر از ایرانِ 1356 به مصرِ 2011 و به دنبال پایان یافتن جنگ سرد و تأثیرات «موج سوم گذار به دمکراسی»، ایدئولوژی لیبرالیسم در سطح جهانی هژمونیک شده و زمینهساز تنشهای فکری و ارزشیِ متعددی بین اسلامگرایان و شماری از گروههای سیاسی شده بود. افزون بر این تغییر گفتمانی، آمیزهای از دلایل گوناگون باعث شد تا سایر گروههای سیاسی به حضور اسلامگرایان اخوانی در بحران انقلابی اگرنه همچون تهدیدی سیاسی، دستکم با احتیاط بسیار بنگرند، از جمله: الف- بروز اسلامگرایی تروریستی در مصر و خاورمیانه؛ ب- تصویر منفی رسانههای غربی و عربی از نتایج انقلاب اسلامی در ایران؛ پ- عقبنشینی دولت مبارک از برخی سیاستهای سکولار خود و در نتیجه تقویت اسلام محافظهکار؛ ت- ظهور و محبوبیت «واعظان نو» که مبلغ اسلامی شخصی و «غیرسیاسی» بودند؛ و ث- سابقه حضور بلندمدت اخوانالمسلمین در سیاست رسمی مصر و توان سازمانی بسیار بالای آنها.https://iws.shahed.ac.ir/article_1211_b787ff7069335beb97c8e6bd17362021.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The role of gender in ISIL's campaign strategyنقش جنسیت در استراتژی مبارزاتی داعش211238121210.22070/iws.2020.4005.1711FAسید جوادصالحیاستادیار علوم سیاسی دانشگاه شیرازرسولصفی زادهدانشآموخته کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا، دانشگاه شیرازJournal Article20181222The terrorist group of ISIL, as one of the most modern and up-to-date terrorist groups in the world, has a social body of all kinds, both male and female. The role of gender and its functions in such a self-proclaimed state has always been attended by the leaders of the Islamic State, in order to achieve its main goal, the realization of the Islamic state (Islamic caliphate). Accordingly, what is supposed to be in this regard is the belief that ISIS has used both male and female gender roles in its struggle strategies, but what is the gender of women and men in fighting strategies? In addition, what function did they have for the Islamic state? It is a question to be answered in this research with an analytical-explanatory approach and using library and internet resources. In this study, by using the Talcott Parsons functionalism theory in response to the question, the attempt has been made to the hypothesis of the practice community It is covered in the ISIL Takfiri terrorist group that gender is based on its function, and both sexes are based on gender, propaganda, state-building, nation-building, military, and so on. They have been active in the realization of the Islamic State and only in times of emergency (such as escape and lack of fighters man and so on) have witnessed the interference of ISIL's gender activities in some activities as well.گروه تروریستی - تکفیری داعش به عنوان یکی از مدرنترین و بهروزترین گروههای تروریستی جهان دارای بدنه اجتماعی از همه نوع افراد اعم از هر دو جنس زن و مرد بوده است. لذا نقش جنسیت و کارکردهای آن در چنین دولتی خود خوانده برای دستیابی به هدف اصلی آن یعنی تحقق دولت اسلامی (خلافت اسلامی) همواره مورد توجه سرکردگان گروه داعشی بوده است. بر همین اساس چیزی که دراینبین مفروض واقع میشود باور به این امر است که داعش در استراتژیهای مبارزاتی خود از هر دو جنس زن و مرد بهره گرفته؛ اما اینکه جنسیت زن و مرد از چه جایگاهی در استراتژیهای مبارزاتی برخوردار هستند؟ و چه کارکردی برای تحقق دولت اسلامی داشتهاند؟ پرسشی است که تلاش میشود در این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تبیینی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اینترنتی به آن پاسخ داده شود. در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه کارکردگرایی تالکوت پارسونز در پاسخ به پرسش طرح شده تلاش شده به این فرضیه جامه عمل پوشانده شود که؛ در گروه تروریستی- تکفیری داعش، جنسیت بر مبنای کارکرد آن تفکیک شده است و هر دو جنس زن و مرد بر مبنای کارکردی که از منظر جنسیتی، تبلیغی، دولتسازی، ملتسازی، نظامی و ... برایشان تعریف شده به فعالیت در راستای تحقق دولت اسلامی پرداختهاند و تنها در مواقع اضطرار همچون فرار و نبود مبارزان مرد و ... شاهد تداخل فعالیتهای جنسیتی داعش آنهم در برخی فعالیتها بودهایم.https://iws.shahed.ac.ir/article_1212_ed8e7ae82309651e5e5f4d0f4a938fc2.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Causal layered analysis on the rise of anti-Shiite-Iran identities in the future Middle East, with the emphasis on Iraqتحلیل لایهای علتها و پدیداری هویتهای شیعه – ایرانستیز در آیندهی خاورمیانه با تأکید بر جامعهی عراق239262121310.22070/iws.2020.4277.1769FAرضاگرشاسبیدانشجوی دکترای علوم سیاسی- مسائل ایران، دانشگاه مازندرانعلیکریمیاستاد گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندرانJournal Article20190409The rise of anti-Shiite-Iran identities has been an obvious phenomenon in the Middle East. Presumption of the present article is that this identity will last long and would appear in future, thus the article by adopting futuristic approach and application of "Causal Layered Analysis", concerning the realities of the socio-political order of the Middle East and Iraq, seeks to answer the main question: why the anti-Shiite-Iran identities will appear in future? The main hypothesis is that" the existence of three layers of causes including socio-political and discursive context and mythical construction of them will lead to the rise of these identities. These three layers are interconnected and have interactive functions; the first layer creates depressed subjects, the second one mobilizes and the myth provokes them. The findings indicate that these layers are strong and institutionalized and easily lead to the rise of these kind of identities. Therefore, changing of structures and behaviors of anti-Shiite-Iran identity makers is necessary, although changes in the structural context, also, in some degrees, would prevent the rise of such identities too.پدیداری هویتهای شیعه- ایرانستیز، تاکنون، از پدیدههای آشکار و هویدا در خاورمیانه بوده است. فرضیه نوشته حاضر آن است که این پدیده به درازا میکشد و در آینده نیز نمایان میشود؛ لذا این نوشتار، با در نگریستن به واقعیاتِ سامانِ خاورمیانه و کشوری چون عراق، بر اساس رویکردی آیندهپژوهانه و کاربست روشِ باریکنگرِ «تحلیل لایهای علتها»، به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که چرا هویتهای شیعه- ایرانستیز در آینده نیز نمودار خواهند شد؟ برای یافتن پاسخ، این انگاره تقریر میشود که بنا به وجود سه لایه از علتهای «ساخت اجتماعی و سیاسی»، «بافت گفتمانی» و «پرداخت افسانهای» این هویتها در آینده نیز سر بر خواهند کشید. این سه لایه کارکردی بههمپیوسته و درهمتنیده دارند؛ لایه نخست آدمهای (سوژهی) سرخورده و به ستوه آمده میآفریند، لایه دوم سرخوردگان را بسیج میکند و سرانجام، افسانه برمیانگیزاند و به کنش رهنمون میشود. یافتهها نشان میدهد که این لایهها تنومند و نهادینهاند و بهسادگی، موجباتِ پدیداریِ چنین هویتهایی را فراهم میآورند؛ ازاینرو، ایجاد تغییر در ساختارها و رفتارهای برسازندهی هویتهای شیعه – ایرانستیز امری ضروری و گریزناپذیر است؛ گرچه دگردیسی در لایهی ساختاری نیز، به میزان فراوان، میتواند بهتنهایی مانع از چنین فرجامِ تنگ و ناگواری شودhttps://iws.shahed.ac.ir/article_1213_c3026a357150bd44a8801ceca58a96a9.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Discourse Analysis The approach of religious scholars to Ta'ziyehتحلیل گفتمان رویکرد علمای دینی به تعزیه حسینی263284121410.22070/iws.2020.4370.1776FAفاطمهگلابیدانشیار جامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریززهرادلاورقوامکارشناسی ارشد جامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریزJournal Article20190513The religious scholars' society is one of the main elements of the Ta'zi'ah and the most important one, and by studying the discursive space of the religious scholars community, changes can be made in this regard. The main purpose of the research is to analyze the discourse governing the religious scholars community and how the dominant discourse on the religious scholars community was to promote ritualism in Ta'ziyeh.<br />In the study of the approach of religious scholars in Hossein Ta'zieh, Robert Mortene's theory of rituals of worship has been used. The research method is the type of qualitative research and the applied technique is the discourse analysis technique. In the study of the concepts of the analysis of the discourse of Lacla and Mouffe and in the study of the causal nature of this approach, the analysis of the discourse "Norman Frecklass" has been used.<br />. The findings of the research show that in the discourse governing the community of religious scholars, in comparison with the past, there has been a ritualistic and unusual approach, and it seems that the continuation of this discursive process by religious scholars, itself, promotes religious ritualism in Will be tainted.هدف اصلی تحقیق، تحلیل گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی و چگونگی تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی بر ترویج مناسک گرایی در تعزیه بوده است. تلاش تحقیق بر آن است تا ریشههای شکلگیری مناسک گرایی را در فضای گفتمانی علمای دینی تشیع و متعلقات عزاداری مذهبی بررسی کند. روش تحقیق از نوع تحقیق کیفی و تکنیک بکار گرفته شده تکنیک تحلیل گفتمان هست. در بررسی مفاهیم از تحلیل گفتمان «لاکلا و موفه» و در بررسی علّی این رویکرد از تحلیل گفتمان «نورمن فرکلاف» استفاده گردیده است.<br />بر اساس مصاحبهها و تحلیل آنها دالهای حاکم بر فضای گفتمانی جامعه علمای دینی تشیع در بعد از انقلاب اسلامی ایران را میتوان در قالب حضور ضعیف در مراسم تعزیه، نقص محتوای سخنرانی، کاهش مقبولیت، وابستگی مالی و ضعف مهارتهای کلامی؛ در مقابل حضور مستمر علمای دینی قبل از انقلاب اسلامی ایران در مراسم تعزیه حسینی، غنای محتوای سخنرانی، عدم وابستگی مالی و داشتن مهارتهای کلامی خلاصه کرد.<br />طبق یافتههای تحقیق، گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی تشیع در ایران در قیاس با گذشته (قبل از انقلاب اسلامی) سمت و سویی مناسکگرایانه و منفعتطلبانه به خود گرفته است و چهرهای که از دین ارائه شده «غیر عرفی» است. یکی از نشانههای «دین غیر عرفی» و دینی که مناسباتی تمامیتخواه و غیر مردمی به خود گرفته، در امتزاج نامتوازن دو نهاد دین و سیاست نهفته است. در یک استنتاج کلی میتوان گفت، غلبه «دین غیر عرفی» و منفعت طلبانه با «حذف روح پرسشگری در جامعه» و «تغییر در مناسک بومی جوامع» منجر به ترویج مناسک گرایی در تعزیه شده استhttps://iws.shahed.ac.ir/article_1214_db0d05087de89b0a1aecccda471244e6.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The semiotics of Arbaeen's walks and its relationship with Mahdavi's ruleنشانهشناسی پیادهروی اربعین و شباهتهای آن با حکومت مهدوی285310121510.22070/iws.2020.4142.1740FAسارافلاحیاستادیار گروه علوم سیاسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایرانمهدیشاه ولیدانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایرانJournal Article20190209The present article seeks for the semiotics of the Arbaeen walks and its relationship with Mahdavi's rule. This article claims that the Arba'in's walking carries signs and symbols, as well as meaningful and symbolic symbols and symbols of Mahdavi's rule. In fact, the walking of the Arbaeen can be a diminished symbol of the Mahdi community, in which people feel all the dimensions of happiness and perfection in the light of the infallible leadership (aj) and part of the promised utopia to the righteous in this The massive and historic community is emerging and acting. With reference to the common denominators of the Mahdi and the discourse of Arbaeen, and the semiotics of these two historical events, Charles Sanderson Peer's semiotic theory is used as a theoretical advocate of research. By examining the apparent and conceptual symbols of the Arbaeen community, it can be said that this community has a reliable and meaningful relationship with the components and symbols of the community under the rule of Imam Mahdi. Based on the findings of this research, it can be said that the caterpillars, the population of pilgrims, and icons, colors and religious symbols are signs and symbols of the Arbaeen hike and Mahdavi rule And pure obedience, justice, the strengthening of human values and social ties, peace and security, economic regulation and emancipation, and the unity of the conceptual and semantic signs of these two great societies. The test method of the present study is descriptive-analytic.پیادهروی اربعین به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای سیاسی-مذهبی جهان، میتواند از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی نشانهشناسی پیادهروی اربعین و رابطه آن با حکومت مهدوی است. از منظر این مقاله پیادهروی اربعین هم حامل نشانهها و نمادهای ظاهری و هم نشانهها و نمادهای مفهومی و معناگرایانه حکومت مهدوی است. درواقع پیادهروی اربعین میتواند نماد کوچکشدهای از جامعه مهدوی باشد که در آن مردم در تمام ابعاد، سعادت و کمال را در سایه رهبری معصوم (عج) حس میکنند و بخشی از اتوپیای وعده داده شده به صالحین در این اجتماع عظیم و تاریخی به منصه ظهور و عمل میرسد. با توجه به مدلولهای مشترک دالهای گفتمان مهدوی و گفتمان اربعین و نشانهشناسی این دو رویداد تاریخی، از نظریه نشانهشناسی «چارلز سندرس پیرس» به عنوان حامی نظری پژوهش استفاده میشود. با واکاوی نمادهای ظاهری و مفهومی اجتماع اربعین میتوان گفت این اجتماع محکم و قابل تأملی با مؤلفهها و نمادهای جامعه تحت حکومت حضرت مهدی (عج) دارد. یافتههای مقاله نشان میدهد که موکبهای پذیرایی، جمعیت زائران و شمایل، رنگها و نمادهای مذهبی، نشانهها و نمادهای ظاهری پیادهروی اربعین و حکومت مهدوی هستند و عبودیت محض، عدالت، استحکام ارزشهای انسانی و پیوندهای اجتماعی، صلح و امنیت، ساماندهی اقتصادی و امتگرایی و وحدت نشانههای مفهومی و معناگرایانه این دو اجتماع بزرگ هستند.https://iws.shahed.ac.ir/article_1215_06c2824ad49abb816e9b06dbe312e0bb.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Investigating the ideology of the Ashura uprising based on the statements of Imam Hussein (PBUH) in 61-60 AD. by the Grounded theoryبررسی ایدئولوژی قیام عاشورا مبتنی بر بیانات امام حسین (ع) در 61-60 ه.ق به روش نظریهپردازی داده بنیاد311336121610.22070/iws.2020.4638.1811FAسید کاظمطباطبایی پوراستاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهدغلامرضاصدیق اورعیاستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهدسیده زینبگلابگیرنیکدانش آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20190809Imam Hosayn′s movement is one of the most important and perhaps the most<br />important event after the greatest prophet′s death in the history of Islam. This topic is picked up unique in terms of dimensions and scope of impact. It has always been a matter for Muslims and many Islamic scholars have made special efforts to understand correctly. <br />Considering the importance of the issue and along with the efforts made in this area, we have sought to rethink the methodical research in this area using the “Grounded theory” method. <br />Imam′s movement occurred at a time when the atmosphere of the ruling the Islamic community was significantly different from Islamic teachings. <br />In meantime Yazid get to caliphate witch was also the result of one series of social actions opposed to the right and Islam was at risk and distorted. <br />The result of analysis of Imam′s statements from start to doing the movement has showed that Regarding the incompetency of that time ruler as the main challenge of the society as well as the underlying reasons of that event, the results show that a fundamental solution was considered in addition to applying marginal guidelines based on the necessity of the movement. Finally the movement has been outlined in two different methods, each of which is mapped based on the desirable conditions and requirements.اهمیت نهضت امام حسین (ع) و لزوم شناخت صحیح آن، موجب شده است که تتبع و تحقیق در این حوزه همواره مورد اهتمام اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان باشد. با وجود تأملات فراوان در این خصوص؛ همچنان خلأ تحصیل یک مدل اندیشگانی منسجم در این حوزه که مبتنی بر بیانات رهبری این نهضت عظیم که در عرصهی نظر و عمل فعالانه وارد شده است، احساس میشد. با امعان نظر به اهمیت موضوع و در امتداد تلاشهای صورت گرفته در این عرصه، درصدد برآمدیم تا با تأملی مجدد، پِژوهشی روشمند در این حوزه با استفاده از روش «نظریهپردازی داده بنیاد» به دست دهیم.<br />برآیند تحلیل بیانات شریف امام از آغاز تا انجام نهضت حاکی از آن است که قیام امام در زمانی رخ داد که فضای کلی حاکم بر جامعهی اسلامی، بهگونهای محسوس با تعالیم اسلامی ناهمسو بوده است. در این میان به خلافت رسیدن یزید که آن نیز معلول یک سلسله از کُنشهای اجتماعیِ منافی با حقمداری بود، اسلام را در معرض خطر و تحریف قرار داد. درواقع با تشخیص عدم صلاحیت حاکمیت وقت به عنوان چالش اصلی جامعه و در نظر داشتن زمینهها و علل آن، راهحلی بنیانی مدنظر بوده؛ ضمن آنکه راهکارهای فرعی و راهبردهایی نیز به مقتضای شرایط متفاوت نهضت اتخاذشده است. درنهایت قیام، در دو حالت متفاوت ترسیم شده که هرکدام بنا بر شرایط و مقتضیات مطلوب قلمداد میشود.https://iws.shahed.ac.ir/article_1216_2f8661059b6ef8605810f15345db2cce.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320The Study of Social Security Management from the Perspective of Ayatollah Mahdavi Kennyبررسی مدیریت امنیت اجتماعی از منظر آیتالله مهدوی کنی (ره)337364121710.22070/iws.2020.4637.1810FAحسنشهبازدانشجوی دوره کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)حمیدهوشنگیاستادیار دانشگاه امام صادق (ع)Journal Article20190807Security has been one of the most basic human needs since the beginning of life, so focusing on it is paramount. Nowadays, considering the global and regional position of the Islamic Republic of Iran, it is necessary to pay attention to this important issue. But most research in the field of security studies has somehow been conducted in the context of Western studies, and the void of indigenous studies is noticeable. One way to cover the vacuum is to examine the security management practices of those influential in the history of the Islamic Revolution. As one of the prominent and influential figures in the Islamic Revolution, Ayatollah Mahdavi Kenny (RA) had important responsibilities in the Ministry of the Interior and the Committee of the Islamic Revolution. The authors answer the question of how the social security management of Ayatollah Mahdavi Kenny (RH) was in the Islamic Revolution and what were the components of it? Researchers in the field of security and content analysis have found that they have considered social security as important as media, identity, justice, gaps and social order, and believe that it is necessary to create it first. The basic components went away and as long as there is damage in these areas, it cannot be said that social security is in a good state.امنیت یکی از ابتداییترین نیازهای بشر از زمان آغاز زندگی بوده است، پس تأکید و تمرکز بر این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است. امروزه با توجه به جایگاه جهانی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران لزوم توجه به این مهم بسیار مشهود و واضح است؛ اما بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در حوزه مطالعات امنیت بهنوعی در چارچوب مطالعات غربی صورت گرفتهاند و کمبود مطالعات بومی بهطور محسوس دیده میشود. یکی از راههای پوشش کمبود موجود، بررسی سیره مدیریت امنیتی افراد مؤثر در تاریخ انقلاب اسلامی است. آیتالله مهدویکنی (ره) بهعنوان یکی از شخصیتهای برجسته و مؤثر در انقلاب اسلامی، مسئولیتهای مهمی در وزارت کشور و کمیته انقلاب اسلامی داشتند. در پژوهش حاضر به این سؤال پاسخ داده میشود که نحوه مدیریت امنیت اجتماعی آیتالله مهدویکنی (ره) در انقلاب اسلامی چگونه بوده است و چه مؤلفههایی مدنظر ایشان قرار داشته است؟ محققان با بررسی منابع حوزه امنیت و اتخاذ روش تحلیل محتوا در سیره ایشان، به این نتیجه رسیدهاند که ایشان ذیل امنیت اجتماعی مؤلفههایی از قبیل رسانه، هویت، عدالت، شکاف و نظم اجتماعی را مهم انگاشتهاند و معتقد بودند برای ایجاد آن، ابتدا باید سراغ مؤلفههای مذکور رفت و تا هنگامیکه در این حوزهها آسیب وجود داشته باشد، نمیتوان گفت امنیت اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار دارد.https://iws.shahed.ac.ir/article_1217_df62ca104428e399039efce75e9f6be6.pdfدانشگاه شاهدجامعهشناسی سیاسی جهان اسلام2980-937181620200320Alevi Discourse Analysis in Contemporary Turkeyتحلیل گفتمان علوی در ترکیه معاصر365390121810.22070/iws.2020.4964.1868FAمهدیپیروزفردانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)یوسفترابیدانشیار علوم سیاسی دانشگاه علوم انتظامی امینسیدعلیمومنی.مربی گروه معارف دانشگاه علوم انتظامی امینJournal Article20191206Talking about the Alevis discourse in Turkish society is a multidimensional and complex subject. A mass group that has experienced various ups and downs in the path of identity and in the interaction with the political powers around them. In the Ottoman period, especially in the conditions of the political and ideological competition between the Ottoman Empire and the Safavid regime, the Alevis were known as Iranian spies or Shiite-oriented Iranians and were prohibited from any activity.<br />After the establishment of the Turkish government in 1923, the Alevian community of Turkey was allowed to work and found a new discourse. O. The existence of various and sometimes contradictory components in the political and social life of the Alevis has had various implications for the discourse of this group and its discursive analysis has become important. On the other hand, the affiliations of this group with the Shiite thoughts and their adherence to Iran, doubles the significance of this discursive research.<br />The main question of the leading research is: what are the semantic signatures of Alawi discourse? In this paper, Lacla and Mouffe's discourse analysis is used for data analysis. The findings of the research indicate that the Alevi discourse in contemporary Turkey, centered on the central slab of Turkish nationalism, emphasizes on other semantic principles such as secularism, conservatism, tolerance, the restoration of Alevi identity, democracy, and security.مسئلهای که این تحقیق به دنبال بررسی آن است، واکاوی گفتمان علوی در ترکیه معاصر است. گفتمان علوی، پدیدهای چندبعدی و پیچیده است، علویها در دوره عثمانی بهویژه در شرایط رقابت سیاسی و ایدئولوژیک حکومت عثمانی و دولت صفویه، بهعنوان جاسوسهای ایران و یا شیعههای متمایل به ایران شناخته و از هرگونه فعالیتی منع شده بودند. بعد از پایهگذاری دولت ترکیه در سال 1923، جامعه علویان ترکیه اجازه فعالیت یافته و توانستند گفتمان نوینی را بنیانگذاری کنند. گفتمان مزبور تحت تأثیر هویت تاریخی و تبار ایدئولوژیکی علویان و از سوی دیگر متأثر از وضعیت سیاسی و موقعیت جغرافیایی این گروه تکوین پیدا کرد. پرسش اصلی این پژوهش، آن است که گفتمان علوی از چه دالهای معنایی تشکیل یافته است؟ این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی است که از تحلیل گفتمان لاکلا و موفه برای تحلیل دادهها استفادهشده است. یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که گفتمان علوی با محوریت، دال مرکزی ناسیونالیسم ترک، بر اصول و مؤلفههای معنایی دیگری همچون سکولاریسم، محافظهکاری، تساهل و تسامح، بازیابی هویت علوی، دموکراسی و امنیت تأکید مینماید.https://iws.shahed.ac.ir/article_1218_890ab3356ba3cca2c004dc77b258c522.pdf