دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان و گسترش افراطگرایی فرقهای در پاکستان (2001 تا 2011)
1
30
FA
قربانعلی
محبوبی
عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع)
gm.west@yahoo.com
شهراد
شهوند
کارشناس ارشد روابط بینالملل دانشگاه تهران
afshar_hesam@yahoo.com
جعفر
عظیم زاده
کارشناس ارشد روابط بینالملل دانشگاه تهران
azima.ut.63@gmail.com
10.22070/iws.2014.237
این مقاله، حاصل پژوهشی درباره افراطگرایی فرقهای در پاکستان در حد فاصل سالهای 2001 تا 2011 است. پدیده افراطگرایی، به لحاظ تاریخی، بهطور عمیق از تحولهای منطقهای در همسایگی پاکستان، متأثر بودهاست؛ ازاینرو، هدف این مقاله نشاندادن سازوکار تأثیر حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان در گسترش افراطگرایی فرقهای در پاکستان طی سالهای 2001 تا 2011 است. در این مقاله نشاندادهشده که چگونه ورود نیروهای طالبانِ افغان و القاعده به خاک پاکستان و متعاقب آن، تشکیل طالبان پاکستان و همچنین نحوه مواجهه دولت پاکستان و ایالات متحده با این گروهها و سایر سازمانهای ستیزهگر، هریک به نحوی در تشدید افراطگرایی فرقهای در پاکستان دخیل بودهاند. بهمنظور سنجش کمّی افراطگرایی از دو شاخص «بمبگذاری» و «حمله انتحاری» استفادهشدهاست. استدلال مقاله پیش رو، آن است که حضور نیروهای نظامی خارجی در افغانستان پس از سال 2001 باعث گسترش افراطگرایی فرقهای در پاکستان شدهاست؛ اهمیت این مسئله از آنجا آشکار میشود که رویکردهای فروملی با تأکید بر عوامل اقتصادی، نظیر فقر و توسعهنیافتگی و مؤلفههای مذهبی، مانند نحوه تفسیر آموزه جهاد، در درک دلیل اصلی گسترش افراطگرایی فرقهای در پاکستان به راه خطا میروند. روش بهکاررفته در این پژوهش، تحلیل اسنادی و استفاده از آمار موجود در این زمینه است
افراطگرایی فرقهای,اشغال نظامی,القاعده,طالبان
https://iws.shahed.ac.ir/article_237.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_237_4aa3d641702530237d78f7469f8e223a.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
نقش ادبیات در بازنمایی ارزشهای جنبشهای اسلامی: مطالعه موردی بازنمایی انقلاب اسلامی در جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان
31
52
FA
علی
مرشدی زاد
null
استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد
alimorshedizad@yahoo.com
شهلا
خلیل اللهی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شاهد.
khalilollahe@yahoo.com
هادی
نقی پور
دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد
10.22070/iws.2014.238
این مقاله به بررسی نقش ادبیات در بازنمایی ارزشهای انقلاب اسلامی میپردازد. در این مقاله، دو رمان <strong><em>جزیره سرگردانی</em></strong> و <strong><em>ساربان سرگردان،</em></strong> نوشته خانم <em>سیمین دانشور</em> و نحوه بازنمایی ارزشهای انقلاب اسلامی در آنها بررسیشدهاند؛ درواقع، پرسش اصلی این پژوهش، این است که ارزشهای انقلاب اسلامی چگونه در این دو رمان بازنماییشدهاند. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با مقولهبندی ارزشهای انقلاب اسلامی انجامشدهاست. نتیجه این تحلیل نشانمیدهد که بعد سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی هریک با پنج عبارت (7/35)، بیشترین میزان بازنمایی را به خود اختصاصدادهاند و پس از آن، بعد اقتصادی با سه مطلب (4/21) در مرتبه بعدی قراردارد؛ بنابراین میتوانگفت که در رمان دوجلدی <strong><em>جزیره سرگردانی</em></strong> و <strong><em>ساربان سرگردان،</em></strong> براساس مفهوم انقلاب اسلامی، بیشتر روی بعد فرهنگی و سیاسی تأکیدشدهاست. مؤلفه عدم توجه به ساختار مذهبی جامعه با سه عبارت (4/21)، بیشتر از سایر مؤلفهها مورد تأکید قرارگرفتهاست
بازنمایی انقلاب اسلامی,بازنمایی ارزشهای اسلامی,جزیره سرگردانی,ساربان سرگردان
https://iws.shahed.ac.ir/article_238.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_238_a2550d0fb0e90da86dc4d181c889d3c2.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
ناکامی دولت اخوانالمسلمین پس از انقلاب 2011 مصر (رویکردی جامعهشناختی
53
82
FA
علیرضا
سمیعی اصفهانی
0009-0001-4729-075X
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یاسوج.
alireza.samiee.esf@gmail.com
حوریه
دهقان
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه یاسوج
hmdehghghan@yahoo.com
10.22070/iws.2014.239
فروپاشی نظام قدیم مصر و حکومت سیساله حسنی مبارک، این امید را در دل انقلابیون بهوجودآورد که اهداف و شعارهای انقلاب ژانویه 2011، دستیافتنی هستند. حرکت بهسوی فرایندهای مسالمتآمیز انتقال قدرت و برگزاری انتخابات آزاد، ازجمله این اهداف بود که با انتخاب محمد مرسی از حزب اسلامگرای اخوانالمسلمین به مقام ریاستجمهوری ازسوی مردم، محقق شد؛ بااینحال، رئیسجمهور منتخب مردم، پس از یک سال با مخالفت بخش عمدهای از جامعه، روبهرو شد و در این میان، ارتش بهعنوان سازمانیافتهترین نیروی سیاسی موجود، وضعیت پیشآمده را موقعیتی مناسب برای بازیابی و تحکیم قدرت ازدسترفتة خود دید و سرانجام با پوشش حمایت مردمی به کودتا دستزد؛ حال، این پرسش پیشمیآید که «دلایل و زمینههای جامعهشناختی سقوط زودهنگام دولت قانونی اخوانالمسلمین و رویکارآمدن دولت نظامیان در مصر چه بود؟»؛ پژوهش حاضر میکوشد از منظر جامعهشناسی سیاسی و با بهرهگیری از نظریه جول.اس.میگدال (جامعه شبکهای، دولت ضعیف)، ضمن قراردادن دولت در بطن جامعه و درنظرگرفتن رابطه بازتابی و همکنشی دولت و جامعه، سیاستها و عملکرد دولت مرسی و همچنین، دلایل سقوط وی را بررسیکند. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علیّ و روش اجرای آن نیز، کتابخانهای– اسنادی است
انقلاب مصر,ناکامی دولت,دولت ضعیف,راهکار (استراتژی) بقا,سیاست بقا,کودتای نظامیان
https://iws.shahed.ac.ir/article_239.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_239_6b55bef3fc72b2ff04260a4814f1ceba.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
سیاست پاناسلامیسم عبدالحمید دوم و کردها
83
104
FA
علی
بیگدلی
استاد دانشگاه شهید بهشتی
alibigdele.hist@yahoo.com
رسول
پیروتی
دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه پیامنور.
rasolpiroti@gmail.com
10.22070/iws.2014.240
با توجه به اشتراک مذهبی حکومت عثمانی با قسمتی از کردهای ایران که هر دو سنی شافعی بودند، مذهب، همواره یکی از دستاویزهای اصلی حکومت عثمانی برای جلب حمایت کردها بودهاست و میتوانگفت مهمترین حربه عثمانی برای کمرنگکردن احساس یگانگی این قوم با حکومت شیعهمذهب ایران توسل به اعتقادهای مذهبی و پررنگکردن اختلافهای مذهبی آنان با حکومت ایران بودهاست. این پژوهش با بررسی سیاست پاناسلامیسم عبدالحمید دوم (1876- 1909م.) و تأثیر آن بر روابط کردها با حکومت عثمانی به این نتیجه رسیدهاست که این سلطان عثمانی با استفاده ابزاری از سیاست پاناسلامیسم و کوشش درراستای اشاعه آن در میان کردها کوشیدهاست ازیکسو مشارکت آنان را در سرکوب جنبش استقلالطلبانه ارامنه و فاصلهگرفتن و رویاروییشان با حکومت شیعهمذهب ایران طلبکند و ازسویدیگر، برای رسیدگی به اهدافش سپاه حمیدیه را در میان کردها تشکیلداد و لعاب مذهب بر آن کشید؛ اما پیمان دوستی میان شریف پاشا و نماینده ارامنه ازیکطرف و عشق و احساس تعلق تاریخی دیرینه کردها به سرزمین نیاکانشان ازطرفدیگر، سیاستهای عبدالحمید را بهشکستکشانید. روش تحقیق در این مقاله توصیفی ـ تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای است.
کردها,پاناسلامیسم,عبدالحمید دوم,حمیدیه,ارامنه
https://iws.shahed.ac.ir/article_240.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_240_77315b97f13684da701a106edfaa36ad.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
تأثیر شکاف عقیدتی شیعه و سنی در روابط سیاسی میان ایران و مصر پس از سقوط مبارک
105
128
FA
حمید
نساج
0000-0003-2615-6209
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
hamid.nassaj@gmail.com
پرویز
جمشیدی مهر
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان.
parvizjamshidi1366@gmail.com
نصیبه
عبدی پور
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
bdipourn@yahoo.com
10.22070/iws.2014.241
مهمترین رخداد منطقه خاورمیانه پس از انقلاب 1979 ایران، موج خیزش بیداری کنونی در این منطقه است؛ خیزشی که ضدیت با استبداد، تقاضای بهبود وضع معیشتی مردم و اسلامگرایی، ویژگیهای اصلی آن بهشمارمیروند. بیتردید مهمترین کشوری که انقلاب در آن بهوقوعپیوسته، مصر است. موقعیت استراتژیک این کشور، تأثیر آن در تحولات منطقه و جهان اسلام و نقش آن در مسئله فلسطین، موجب شدهاست که نوشتار حاضر به بررسی اوضاع آن پرداخته، موانع روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران را مورد کنکاش قراردهد. پرسش اصلی این است که «چرا پس از وقوع انقلاب در مصر و سقوط رژیم دیکتاتوری مبارک و دستکم تا پیش از خارجشدن قدرت از دست اخوانالمسلمین، روابط سیاسی دو کشور ایران و مصر به نقطه مطلوب مدنظر نرسید؟»؛ انتظارمیرفت با وقوع انقلاب در مصر و برکناری رژیم مبارک ازیکسو و رویکارآمدن اخوانالمسلمین با گرایشهای اسلامی ازسویدیگر، روابط دو کشور ایران و مصر پس از سی سال بهبودیابد. اگرچه مقامهای سیاسی دو کشور، سفرهایی به کشورهای همدیگر داشتند، این دیدارها نتوانست روابط سیاسی میان دو طرف را به نقطه مورد انتظار برساند. شکاف عقیدتی میان شیعه و سنی، نقش غرب و آمریکا در این مسئله، سلفیگری و عقاید ضد شیعه و ضد ایرانی درزمره عوامل تأثیرگذار بر عدم بهبود روابط دو کشور بودند. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و با دادههای کتابخانهای استفادهشدهاست.
ایران,مصر,شیعه,سنی,بیداری اسلامی,بهار عربی,خاورمیانه
https://iws.shahed.ac.ir/article_241.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_241_476ec7fc310bb3e4c9225b28ec58dc30.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
2
5
2014
09
23
تحلیل نقش و کارکرد مکانهای نمادین شهرها در تحولات سیاسی مطالعه موردی: میدان التحریر مصر
129
158
FA
سید هادی
زرقانی
دانشیار جغرافیای سیاسی. دانشگاه فردوسی مشهد
h-zarghani@um.ac.ir
جهانگیر
حیدری
دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی . دانشگاه خوارزمی تهران
jahanheydari@yahoo.com
منیره
یاری
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه پیام نور تهران مرکز.
h.zarghani@gmail.com
10.22070/iws.2014.242
مکان، بخشی از فضای جغرافیایی و درواقع، بستر شکلگیری روابط اجتماعی است. هر مکان با توجه به ویژگیها، کارکردها و تاریخچه آن، دارای هویتی خاص و منحصربهفرد است؛ دراینمیان برخی مکانها به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند یا سابقه و تحولات ویژهای که در آنها اتفاقافتادهاست، هویتی نمادین پیدامیکنند و این هویت و جلوه نمادین آنچنان در ذهن و خاطره مردم ماندگار میشود که بهراحتی از نسلی به نسل دیگر منتقلمیشود؛ برای نمونه، میدان آزادی در تهران و کلیسای جامع مسیحی منجی در مسکو بهعنوان نماد «تعصب، وفاداری و عشق بینظیر به آیین و سرزمین اجدادی» نمونهای از مکانهای نمادین هستند که نقشی بارز در نمادسازی و برانگیختن احساسات ملت داشتهاند. میدان تحریر، بزرگترین میدان قاهره است که در مرکز این شهر و در شرق رود نیل واقع شدهاست. به دلیل نظام دیکتاتوری مسلط بر این کشور طی سه دهه گذشته، مجالی برای ابراز وجود ملت مصر در قالب تجمعهای سیاسی وجودنداشتهاست؛ باوجوداین، میدان تحریر در دو یا سه مقطع زمانی محدود، کارکرد سیاسی داشتهاست. انقلاب مردمی ملت مصر در سال 2011، بهسرعت میدان تحریر را به کانون تجمع معترضان و مخالفان حکومت تبدیلکرد، بهطوریکه در اندکزمانی، نام «میدان تحریر» نهتنها در میان مردم مصر بلکه در سراسر جهان به نماد و سمبلی برای مبارزه ضد حکومت و طرح مطالبات سیاسی تبدیلشد تاجاییکه معترضان جنبش وال استریت، نام خیابان والاستریت را به میدان تحریر آمریکا و معترضان لندنی، نام میدان معروف «ترافالگار» را به میدان التحریر تغییردادند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی بهدنبال تبیین دلیل و چرایی تبدیلشدن میدان تحریر قاهره بهعنوان یک مکان با کارکرد سیاسی و سمبل و نماد مبارزه ضد حکومت است. نتایج پژوهش نشانمیدهند، عواملی مانند ایفای نقش مرکزیت در جریان تحولات سیاسی گذشته، غلبه هویت سیاسی این مکان بر سایر کارکردهای اجتماعی، ارتباطی و ...، عاملیت مرکزیت و دسترسی آسان، تراکم جمعیتِ خیابانهای منتهی به این میدان، تلقین و تزریق روحِ کارکرد سیاسی از جانب رسانهها به کالبد این مکان و ... در شکلگیری این روح و تقویت کارکرد سیاسیِ میدان تحریر دخیل بودهاند.
مکانهای نمادین شهری,کارکرد سیاسی میادین,میدان التحریر مصر,انقلاب مردمی
https://iws.shahed.ac.ir/article_242.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_242_b6c03fd2376a736a18a110a92c0be189.pdf