دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تأثیر راستگرایی افراطی اسرائیلیهای روستبار ضد فلسطینیان بر رشد گروههای یهودی نئونازی در اسرائیل
1
28
FA
محمد
پاکدامن
دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه امام صادق(ع))
m.pakdaman@isu.ac.ir
ابوذر
گوهری مقدم
دانشیار علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق (ع)
gohari@isu.ac.ir
10.22070/iws.2019.3474.1609
یکی از مهمترین منابع افراطگرایی، نارضایتی و احساس شکست است که میتواند تمایل افراطی را برای غیریتسازی و اتحاد برمبنای اشتراکهای «خودیها» و تفاوتهای موجود با «دیگران» ایجادکند؛ اما تعریف این دو گروه، ایستا نیست بلکه به میزان گسترش افراطیگری و راستگرایی، «خودیها» محدودتر و «دیگران» گستردهتر میشوند.<br /> هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر راستگرایی افراطی، ضد عربها و تأثیر این غیریتسازی بر رشد گروههای نئؤنازی یهودی در اسرائیل است؛ این پژوهش، مطالعهای توصیفی- تحلیلی از نوع پسواقعهای بوده و دادههای مورد نیاز آن با بررسی اسناد و آمارهای موجود درباره گروههای نئونازی یهودی جمعآوریشدهاست.<br /> در نوشتار حاضر، روسهای اسرائیلی، در مقام یکی از ناراضیترین کاستهای ساکن سرزمینهای اشغالی بررسیشدهاند؛ این پژوهش، پس از بررسی جوانب نارضایتی روسهای اسرائیلی و بیان عوامل شکلگیری و زایایی آن، به رشد حزب راستگرای افراطی اسرائیل بیتنو به زعامت <em>آویگدور لیبرمن</em> روستبار و همچنین اقبال روسها در جایگاه پرجمعیتترین گروه قومیتی، به این حزب میپردازد.<br /> <em>لیبرمن</em> و حزب اسرائیل بیتنو بر طبل دشمنی با عربها میکوبند و با اتخاذ شدیدترین رویکردها ضد فلسطینیان، برای متحدکردن خودیها تلاشمیکنند؛ این غیریتسازی که در زمان جنگ به حداکثر میزان خود میرسد، مولد خشونت ضد دشمنان عرب و افزایش بسیج اجتماعی است؛ اما یافتههای این تحقیق نشانمیدهند که پس از پایان جنگ، خشونت و غیریتسازی درون جامعه صهیونیستی جریانمییابد و با تحدید گروه «خودیها»، نوک پیکان را از دشمن خارجی عرب متوجه مخالفان داخلیمیکند؛ بنابراین این غیریتسازی بهمثابه شمشیری دولبه، اگرچه در کوتاهمدت، بسیج اجتماعی میان اسرائیلیها را موجبمیشود، در بلندمدت، تسری غیریتسازی به درون جامعه صهیونیستی و فراهمآمدن بستری برای تسویهحسابهای قومیتی را بهدنبالخواهدداشت.
راستگرایی افراطی,نئونازیسم یهودی,روسهای اسرائیلی,اسرائیل بیتنو,آویگدور لیبرمن
https://iws.shahed.ac.ir/article_986.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_986_a3d527f1ea9e39d3c8a4343ccff8785e.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تبیین علل نسلکشی مسلمانان روهینگیا در میانمار
29
52
FA
رویا
سلیمی
دانشجوی ارشد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان
roya.sali@yahoo.com
نوذر
شفیعی
دانشیار گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان
n.shafiee@ase.ui.ac.ir
10.22070/iws.2019.4030.1721
طی سالهای اخیر، خشونت ضد مسلمانان روهینگیا در میانمار توجه افکار عمومی را به خود معطوفکردهاست لذا این پرسش همواره مطرح بوده که «دلیل بروز خشونتهای فاجعهبار ضد مسلمانان روهینگیا در میانمار چیست؟»؛ فرضیه مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی بررسیشده، آن است که تعارض هویتی میان مسلمانان روهینگیا و ناسیونالیستهای برمهای که با نگرانیهای سیاسی نیز همراه شدهاست، نقشی مهم در بروز نسلکشی در میانمار برعهدهدارد؛ با آنکه بررسی این موضوع به دلیل حساسیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبتبه مسلمانان جهان، بسیار اهمیتدارد اما ازلحاظ پژوهشی، به این موضوع در ایران کمتر توجهشدهاست و به همین دلیل، نگارش این مقاله میتواند بااهمیت تلقیشود.<br /> یافتههای این مقاله نشانمیدهند که هرگاه شکافهای اجتماعی، رنگ و بوی سیاسی بهخودگیرند، احتمال فعالشدن این شکافها در شکل بروز درگیریهای خونین افزایشمییابد؛ ترجمه عملی این گزاره، آن است که ذهنیت ناسیونالیستهای میانمار مبنیبر تلاش مسلمانان این کشور برای ایجاد حکومتی اسلامی برپایه پادشاهی آراکان، باعث شد که واکنش آنها نسبتبه مسلمانان روهینگیا، خشونتبار شود.
روهینگیا,عفو بینالملل,آراکان,دیدبان حقوق بشر,نسلکشی
https://iws.shahed.ac.ir/article_981.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_981_70d85832224698b1589fdf3f934c4a03.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
بررسی تطبیقی ناآرامیهای یمن و لیبی: نقش دولتهای ضعیف
53
72
FA
مهدی
زیبائی
0000000156008552
استادیار روابط بینالملل گروه علوم سیاسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
zibaei@soc.ikiu.ac.ir
10.22070/iws.2019.4149.1742
موج ناآرامیهای عربی که در اوایل سال 2011، تمامی کشورهای عرب را بهاستثنای قطر و امارات متحده عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا متأثرکرد، بر نقشآفرینی بازیگران درگیر در این واقعه در سطح بینالملل، بسیار تأثیرداشتهاست؛ دراینراستا بازیگران یادشده را میتوان برحسب عملکرد آنها و نتایج حاصل به چهار دسته تقسیمکرد:<br /> الف- آن بخش از کشورهای عرب نظیر «عربستان، اردن و مراکش» که توانستند بر موج ناآرامی در داخل سوار شوند و گاه در خارج از مرزهای مربوط، ناآرامیهای یادشده را دستاویزی برای ارتقای منافع ملی خود قراردهند.<br /> ب- کشورهای تونس و مصر که شاهد انقلابی ظاهری و بهعبارتبهتر، نوعی اصقلاب (انقلاب اصلاحاتی) بودند بهطوریکه بقایای نظام سیاسی پیشین در شکل دولت پنهان به مقابله با جریان انقلاب برخاستند و سپس بهواسطه کودتا یا نظام انتخابات بهقدرتبازگشتند.<br /> ج- کشورهای بحرین و سوریه که از منظر حکومت اقلیت بر اکثریت و دخالت نیروهای خارجی بر روند مطالبات قانونی و دموکراتیک مردم، دارای شباهت بودند.<br /> د-درنهایت، ناآرامیهای یمن و لیبی به دلیل «بروز جنگ داخلی، به خشونت گراییدن مطالبات مردمی، فعالیت جریانهای اسلامی افراطگرا و ... »، تبدیل وضعیت نظام سیاسی حاکم در این کشورها به دولت فروپاشیده را سببشدهاست.<br /> مقاله حاضر با فرض فقدان همبستگی دولت- جامعه در یمن و لیبی، طی دوره پیش از بروز ناآرامیهای سال 2011 سعیدارد با استفاده از نظریه دولت در جامعهشناسی تاریخی بهطورتطبیقی، برخی از عناصر مشترک در پیدایی و هدایت ناآرامیهای سال 2011 را در کشورهای یادشده بررسیکند.
ناآرامیهای عربی,دولت,یمن,لیبی,فساد
https://iws.shahed.ac.ir/article_980.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_980_54504af9e442829f86a5e1613ce9e03c.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
نقش ایدئولوژی در فرایند جنبش انقلابی (مقایسه انقلابهای ایران و نیکاراگوئه)
73
98
FA
محمد
فرهادی
0000-0001-6414-0342
استادیار جامعهشناسی دانشگاه رازی
m.farhadei@gmail.com
علی
پورخیری
کارشناسیارشد جامعهشناسی انقلاب
pourkheiri@gmail.com
10.22070/iws.2019.3605.1643
مقایسه نقش ایدئولوژی در فرایند جنبش انقلابی ایران و نیکاراگوئه، مسئله مرکزی این نوشته است؛ دراینراستا استدلالمیکند، این دو انقلاب، گونههایی جدید از انقلابها را معرفیکردند که به تجدیدنظر در نظریات انقلاب منجرشدند تاجاییکه نقش ایدئولوژی در این انقلابها، جلب توجه متفکران این حوزه را به عناصر فرهنگی در تبیین انقلاب درپیداشتهاست. هنوز نقش ایدئولوژی و مقولات مربوط به آگاهی جمعی در تبیین انقلابها محل گفتگو است و تنها تحقیقهای تجربی با ارجاع به انقلابهای مشخص میتواند استدلال یک طرف را در مقام برتر بنشاند. رجوع به انقلابها و مطالعه نقش ایدئولوژی، درراستای مطالعه نقش آگاهی در فرایندهای دگرگونی بنیادی در جامعه است.<br /> این مقاله، دو انقلاب مهم را بررسیمیکند که بیشترین ارجاع را در مطالعه نقش ایدئولوژی در نظریات انقلاب داشتهاند. روش مقاله، مقایسهای-تطبیقی است و اطلاعات آن از دادههای تحلیلی- نظری موجود فراهم آمدهاست. نتیجه مقاله بر این فرض، استوار است که ایدئولوژی، نقشی مؤثر در انقلاب ایران و نیکاراگوئه ایفاکردهاست؛ از این منظر، نوشته حاضر در نتیجه تحقیق استدلالمیکند که با وجود تفاوتهای زمینهای و حتی اختلاف در محتوای ایدئولوژی در دو انقلاب، نقش ایدئولوژی در بسیج تودهایِ دو کشور دارای شباهتهای بسیار است.
ایدئولوژی,جنبش انقلابی,انقلاب ایران,انقلاب نیکاراگوئه,بسیج تودهای
https://iws.shahed.ac.ir/article_977.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_977_3d28ae68f47c2c67eca8aa8a31804b93.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
واکنش جنبش دانشجوییِ دهه 1340 به سبکهای هویتیِ نیروهای سیاسیجبهه ملی، حزب توده، روحانیان سنتی و نهضت آزادی
99
124
FA
محسن
خلیلی
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
khalilim@um.ac.ir
سیدمحسن
موسوی زاده جزایری
دانشجوی دکتری علوم سیاسی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
musavimm86@gmail.com
سیدعبدالامیر
نبوی
0000-0002-0469-173X
دانشیار گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
nabavi@iscs.ac.ir
10.22070/iws.2019.4204.1751
آزادی نسبی اوایل دهه 1340 در حکومت پهلوی، فرصتی برای بازسازی و فعالیت دوباره جنبش دانشجویی در ایران فراهمآورد. جنبش دانشجویی بهدلیل سرکوب سیاسی دهه1330، ناامیدی از روشهای رفورمیستی و چیرگی مبارزات چریکی در برخی کشورهای جهان سوم، بهسوی رادیکالشدن سوقیافت؛ در این دوران، برخی از احزاب و نیروهای سیاسی و اجتماعی مانند جبهه ملی، حزب توده، روحانیان سنتی و نهضت آزادی سعیکردند هویتهای مشروع، برنامهدار و مقاومت را تعریف و دانشجویان را به پذیرش اثربخشبودن اقدامهای اصلاحگرانه (رفورمیستی) ترغیبکنند؛ این مسئله که دانشجویان در دهه 1340 چه واکنشی به هویتهای مشروع، برنامهدار و مقاومت جبهه ملی، حزب توده، روحانیان سنتی و روشنفکران دینی داشتند، موضوع این نوشتار است.<br /> چارچوب نظری مقاله، هویت «کاستلز» و روش بهکاررفته در نوشتار تطبیقی است. نتیجه تحقیق نشانداد که انطباقنداشتن هویتهای مشروع، برنامهدار و مقاومتِ نیروهای سیاسی (جبهه ملی، حزب توده، روحانیان سنتی و نهضت آزادی) با انتظارات دانشجویان، طرد آنها را ازسوی جنبش دانشجویی سببشد.
پهلوی دوم,جنبش دانشجویی,جبهه ملی,حزب توده,روحانیان سنتی,نهضت آزادی,سبکهای هویت
https://iws.shahed.ac.ir/article_976.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_976_73ad75db76c31441b6e82f023979a9b6.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تحلیلی بر بازنمایی اسلام و ایران در سریال خانم وزیر
125
152
FA
سعیده
مرادی فر
دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه اصفهان
moradi3005@yahoo.com
عنایت الله
یزدانی
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
eyazdan@ase.ui.ac.ir
10.22070/iws.2019.3751.1669
در جهان امروز، مرز میان سرگرمی، اطلاعات و سیاست با بهکارگیری رسانهها درهممیریزد. سینمای هالیوود ازجمله رسانههایی است که با استفاده از بازنمایی، مرز میان شبیهسازی و واقعیت را ازمیانبرده و حاصل این درهمآمیختگی، با نام «حاد واقعیت یا ابرواقعیت» بهمنصهظهوررسیدهاست؛ با درنظرداشتن این موضوع میتوان اینگونه بیانکرد که سینمای هالیوود و سلطه رمزگان آن، میتواند منشأ اصلی خلق حاد واقعیت باشد چراکه هالیوود بهعنوان بازیگری کارآمد در سیاست خارجی آمریکا بهدنبال بازتعریف مفهوم دشمن جدید پس از فروپاشی کمونیسم بودهاست؛ دراینمیان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارائه تصویری منفی از اسلام و ایران به یکی از گزینههای هالیوود در سیاست خارجی آمریکا تبدیلشد. در این پژوهش تلاششده، به تبیین نقش سینمای هالیوود در رمزگذاری و تصویرسازی منفی از اسلام و ایران در جهان و توصیف شکاف میان واقعیت و حاد واقعیت پرداختهشود.<br /> تلاش هالیوود برای ساخت فیلمهایی با مضمون ضدایرانی و ضداسلامی، پرسشهایی متعدد را در ذهن پژوهشگران بهوجودآوردهاست؛ پرسشهایی نظیر اینکه «چگونه سینمای هالیوود موجب بازنمایی و برجستهشدن اسلام و ایران در جهان شدهاست؟ و این بازنمایی چه تأثیری بر افکار مخاطبان داشتهاست؟».<br /> مبنای این پژوهش، مجموعه 22 قسمتی سریال «خانم وزیر» بوده که با روش نشانهشناختی سطوح سهگانه تحلیل جان فیسک بررسیشدهاست. نتیجهای که از تحلیل این فیلم، حاصل شد حول دو موضوع بازنماییشده: در آغاز میتوان تلاشهای آمریکا را برای رمزگذاری و بازنمایی سیاسی کشورهای خاورمیانه مشاهدهکرد و در مرحله بعد نیز، روند گفتگوهای (مذاکرات) صلح با ایران، برای جلوگیری از جنگ و کمک به صلح و امنیت جهانی در این سریال بهتصویرکشیدهشدهاست که درنهایت، واقعیت «امر واقع» طبق رمزها برای مخاطب ساختهمیشود.
ایران,سینمای هالیوود,بازنمایی,رمزگذاری,اسلام
https://iws.shahed.ac.ir/article_979.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_979_1c139bda5cbaa14442b4b31afefbb739.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
گفتمان سلفی صحوه: منازعه معنایی، تلفیق فقه سلفی و سیاست اخوانی
153
174
FA
مهدی
عوض پور
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه یاسوج
mahdi.evazpour@gmail.com
حمداله
اکوانی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یاسوج
akvani@yu.ac.ir
منصور
میراحمدی
استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
m_mirahmadi@sbu.ac.ir
10.22070/iws.2019.3698.1663
گفتمان سلفی وهابی پس از یک قرن منزلت هژمونیک، از دهه 1970 با چالشهای درونگفتمانی مواجه شدهاست. گفتمان صحوه (بیداری) یکی از گفتمانهایی است که در چالش با گفتمان سلفی وهابی در عربستان سعودی شکلگرفت و بهدنبال بازاندیشی در بنیادهای فکر سیاسی گفتمان سلفی وهابی بودهاست. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه به بررسی چگونگی شکلگیری و منازعه معنایی گفتمان صحوه با گفتمان سلفی وهابی میپردازد؛ این گفتمان، ضمن نقد تجویز «تبعیت» و بیتفاوتی سیاسی در گفتمان سلفی وهابی از آموزههای سیاسی اخوانالمسلمین بهرهگرفته و با تأکید بر احیای نقش دین در جامعه و سیاست، بهدنبال واسازی گفتمان سلفی و همزمان رقابت با گفتمان اسلام شیعی بودهاست.<br /> یافتههای مقاله نشانمیدهند که هدف نهایی این گفتمان، شکستن انحصار گفتمان رسمی وهابی و پرداختن به سیاست و اسلامیکردن جامعه از رهگذر کنش سیاسی بودهاست؛ این گفتمان توانست دال مرکزی سیاسی گفتمان سلفی وهابی را که «تبعیت» از حاکمان است، متزلزلکند. صحوه اگرچه در ساحت سیاست رسمی هژمون نشد و گفتمانهای رقیب بهصورت جدی به ساختارشکنی از دالهای گفتمان صحوه پرداخته، با قدرت گفتمان و «قدرت پشت گفتمان» از هژمونشدن آن جلوگیریکردند، در زیست جهان فرهنگی و اجتماعی مسلمانان اهل سنت ازجمله گفتمانهای واجد اعتبار و دسترسی است.
صحوه,سلفی وهابی,منازعه معنایی,سیاست اخوان,تحلیل گفتمان
https://iws.shahed.ac.ir/article_972.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_972_f78779bccbc66293ca575c88b22e8df0.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تبیین عوامل مؤثر بر ناکامی دولت در افغانستان پساطالبان در رهنمود نظریه مجموعه امنیتی منطقهای
175
202
FA
مرتضی
نورمحمدی
استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
politic110@gmail.com
محمدعارف
فصیحی دولتشاهی
دانشآموخته دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طبا طبایی
dowlatshahi200@yahoo.com
10.22070/iws.2019.3728.1667
پژوهش حاضر، درصدد بررسی زمینهها و عوامل تأثیرگذار در شکلگیری دولت ناکام و ورشکسته در افغانستان پساطالبان است. بخشی بزرگ از ناهنجاریها و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی در این کشور با ضعف و ناتوانی دولت نسبتی وثیق پیدامیکند. شواهد تاریخی نشاندادهاند که دولت در افغانستان بهصورت پیوسته از اِعمال حاکمیت تجربی، عاجز بوده و از ارائه خدمات و کالای اساسی ازقبیل «امنیت، عدالت و رفاه»، ناتوان و ضعیف، ظاهر شدهاست؛ دولتهای بهوجودآمده پس از 11سپتامبر نیز از این امر مستثنی نبوده و سیاستهای حمایتی جامعه بینالمللی نیز نتوانستهاست، گسستی در شکنندگی و ضعف دولت در این کشور به وجودآورد؛ بدینسان، پرداختن به این مسئله، دارای اهمیت و ضرورتی اساسی است. پرسش اصلی اینکه «چه عواملی در ناکامی و ضعف دولت در افغانستان پساطالبان مؤثر بودهاند؟»؛ فرضیه مقاله، این است: سطح بالای خشونت سیاسی، سطح پایین انسجام اجتماعی ـ سیاسی، کشمکش عمده سیاسی در ایدئولوژی سازماندهنده دولت، فقدان مشروعیت و ضعف عقیده (ایده) دولت از مهمترین عواملی است که دولتهای پساطالبان را در انتهای طیف دولتهای ناکام و پیشامدرن قراردادهاست.روش تحقیق: مسئله یادشده در چارچوب نظریه مجموعه امنیتی با روش توصیفی ـ تحلیلی واکاویشدهاست. یافتههای مقاله از شکلگیری نوعی دولت ورشکسته نشاندارند که موجب رشد ناهنجاریها و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی در این کشور شدهاند.
افغانستان,مجموعة امنیتی منطقهای,ایده دولت,دولت ضعیف,انسجام سیاسی
https://iws.shahed.ac.ir/article_973.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_973_8f716d41599eb7c9ad855e1df6ced1b9.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
نقش رهبری سید حسن نصرالله در بهکارگیری قدرت هوشمند حزبالله در مواجهه با مخالفان
203
234
FA
راضیه
بابایی
دانشجوی کارشناسیارشد جامعهشناسی انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد
hn1397@gmail.com
زاهد
غفاری هشجین
0000-0003-0038-2283
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد
z_ghafari@yahoo.com
10.22070/iws.2019.4180.1746
مقاله حاضر بهمنظور شناخت نقش سید <em>حسن نصرالله</em>، دبیر کل حزبالله لبنان در بهکارگیری قدرت هوشمند حزبالله در مواجهه با مخالفان نگاشتهشده و درصدد بوده، به این پرسش پاسخدهد که «نقش سید <em>حسن نصرالله</em> در بهکارگیری قدرت هوشمند حزبالله در مواجهه با مخالفان چگونه بودهاست؟»؛ برای یافتن پاسخ این پرسش از روش کیفی از نوع اسنادی- تحلیلی استفاده و دادهها با ابزار فیشبرداری جمعآوریشدهاست. یافتههای پژوهش بیانمیکنند که سید <em>حسن نصرالله</em> در مواجهه با مخالفان، تلفیقی از قدرت سخت و نرم را با اعمال ترکیبی از دو سبک رهبری تراکنشی و الهامبخش، متناسب با شرایط مخالفان (داخلی و خارجی) اعمالکردهاست.<br /> «قدرت سخت» سید <em>حسن نصرالله</em> با بهکارگیری دو مهارت سازمانی و سیاسی در سخنرانیهای عید مقاومت 2000 تا 2018 در مواجهه با مخالفان و «قدرت نرم» او با بهره از سه مهارت «هوش احساسی، ارتباطات و چشمانداز» و نیز بهرهبرداری از هوش محیطی در مواجهه با مخالفان، اعمالشدهاست. او در مواجهه با مخالفان، بیشتر از قدرت سخت و سبک رهبری تراکنشی استفادهکرده و درصورت اعمال قدرت نرم نیز، روشهای ضدالهامبخش را در برابر مخالفان بهکاربردهاست
قدرت هوشمند,قدرت سخت,قدرت نرم,سید حسن نصرالله,حزبالله لبنان
https://iws.shahed.ac.ir/article_978.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_978_b85fe3299f3427638e6654506f4e8c28.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
بررسی جامعهشناختی نقش دین در جنبشهای انقلابی 2011 عربی (مطالعات موردی: مصر و لیبی)
235
268
FA
سمیرا
محمدی
کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی
samiramohammadi88@yahoo.com
علی
مرشدی زاد
null
دانشیار علوم سیاسی و مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد
alimorshedizad@yahoo.com
10.22070/iws.2019.3968.1704
انقلابها در بسترهای متفاوت اجتماعی شکلمیگیرند و عواملی متعدد در آن نقشدارند. عامل اجتماعی «دین» در وقوع انقلابها نقشی مهم ایفامیکند بهگونهایکه ادبیات سیاسی مربوط به نظریهپردازی (تئوریپردازی) انقلابها را گسترشدادهاست. از نیمه دوم قرن بیستم تاکنون، جهان اسلام متشکل از کشورهای عربی، شاهد بروز جنبشها اسلامگرایانه است که بهصورت دومینویی، بیشتر کشورهای اسلامی را فراگرفتهاست. یکی از مسائل چالشی مرتبط با جنبشهای انقلابی جهان عرب که محققان به آن توجهداشتهاند، نقش دین و جریانهای دینی در این جنبشهاست؛ دراینباره، دو دیدگاه متفاوت با عناوین «بیداری اسلامی» با رویکرد دینی و «بهار عربی» با رویکرد غیردینی در باب تحولهای مربوط به کشورهای عربی، مطرح است.<br /> پرسش اصلی تحقیق حاضر، این است که «نقش دین در روند شکلگیری جنبشهای 2011 عربی چگونه بودهاست؟ و در مقایسه با سایر جریانهای غیردینی در تحولات جهان عرب چه نقشیداشتهاست؟»؛ لذا برای بررسی نقش دین در جنبشهای انقلابی عربی (مطالعه موردی: مصر و لیبی)، جایگاه آن در قالب یک دستگاه مفهومی متشکل از ایدئولوژی، رهبری و سازماندهی را بررسیمیکنیم؛ لذا این تحقیق با روش توصیفی- تطبیقی انجامگرفتهاست. براساس یافتههای این پژوهش بهنتیجهرسیدیم که به دلیل بستر خاص اجتماعی- فرهنگی جوامع عربی، حضور دین و اسلامگرایان با مشی دموکراتیک را نمیتوان در وقوع جنبشهای عربی انکارکرد و میتوان بهجرئت گفت که دین بهعنوان یک عامل دستکم درجه دو(حداقل ثانوی) در کنار سایر جریانهای غیردینی بهطورمهم نقشداشتهاست؛ درواقع این نشانهها سیاست «مابعد اسلامگرایی» را درخود دارند. سیاستی که درپی تلفیق آزادی با مذهب است و میکوشد دولتی دموکراتیک را با جامعهای مذهبی توأمانکند و زمینههای افراطیگرایی را ازمیانببرد که این امر، در تحولات و صبغه دموکراسیخواهی و تغییرهای مدرن جوامع عربی ریشهدارد.
جنبشهای انقلابی,دین,جامعهشناختی مصر,جامعهشناختی لیبی
https://iws.shahed.ac.ir/article_987.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_987_0156e78177b8d3e5c85370809fdaed0a.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تأثیر مشروعیت اجتماعی حزبالله لبنان بر بازدارندگی آن در مقابل رژیم صهیونیستی
269
298
FA
سعید
ساسانیان
دانشجوی دکتری رشته مطالعات منطقهای، گرایش خاورمیانه دانشگاه جامع امام حسین (ع
sasanian65@gmail.com
10.22070/iws.2019.3893.1688
این مقاله درپی یافتن نسبتی معنادار، میان مشروعیت اجتماعی یک بازیگر و توان بازدارندگی آن در مقابل رقبا و مخالفان خارجی است. فرضیه درنظرگرفتهشده بر این مبنا سامانیافته که کارآمدی، موجب افزایش مشروعیت اجتماعی شده، درنهایت، فرهنگ راهبردی (استراتژیک) یک ملت را تقویتخواهدکرد؛ چنین فرهنگی نیز بر رفتارهای استراتژیک بازیگر ازجمله بازدارندگی، مؤثر خواهدبود تاجاییکه هرگونه اختلال در روابط بازیگر و حامیانش که موجب کاهش مشروعیت اجتماعی آن شود، در ابعاد بازدارندگی آن در مقابل دشمن خارجی تأثیرگذار واقعمیشود.<br /> مقاله کوشیدهاست، با تمرکز بر مناسبات حزبالله با مردم لبنان و جایگاه این مناسبات در ارزیابی راهبردی اسرائیل از حزبالله، میان مشروعیت اجتماعی این جنبش و توان بازدارندگی آن با تأکید بر پیامدهای بحران سوریه بر لبنان، نسبتی معنادار برقرارکند. اعمال تحریمهای مالی و بانکی بر حزبالله بهگونهایکه مردم لبنان را نیز تحت تأثیر قرارمیدهد، ازجمله طرحهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل است تا کارآمدی حزبالله را در نظر مردم لبنان، مخدوش جلوهدهد؛ چنین طرحی درصورت تحقق، میتواند کارآمدی و مشروعیت اجتماعی حزبالله را در نظر مردم لبنان کاهشداده، زمینه مهار آن را توسط رژیم صهیونیستی فراهمسازد. روش این پژوهش، توصیفی و تحلیلی بوده و دادههای آن نیز از منابع کتابخانهای و اینترنتی جمعآوریشدهاست
حزبالله,اسرائیل,بازدارندگی,مشروعیت اجتماعی,فرهنگ استراتژیک
https://iws.shahed.ac.ir/article_975.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_975_e19c949a4462db7c4e3613a52956eeaf.pdf
دانشگاه شاهد
جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام
2980-9371
7
14
2019
03
21
تحلیل چالشهای آزادسازی سیاسی در اردن از منظر نظریه ساختمندی
299
325
FA
خلیل اله
سردارنیا
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه شیراز
kh_sardarnia@yahoo.com
حسین
محسنی
. دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیراز
hoseinmohseni52@gmail.com
10.22070/iws.2019.3603.1646
آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی، با دموکراسی حداکثری و نهادینهشده یکسان نیست و بهلزوم، به تثبیت و نهادینهشدن دموکراسی نمیانجامد؛ تحقق این هدف، مستلزم شرایط و فرصتهای مطلوب در ساختار قدرت و حاکمیت و کنشگران سیاسی و مدنی است. این پژوهش با روش پژوهش تحلیلی- تبیینی و رویکرد جامعهشناختی سیاسی در قالب نظریه ساختار- کارگزار و ساختمندی و با هدف تحلیل ریشهها و چالشهای فراروی آزادسازی سیاسی در اردن انجامشدهاست که با وقوع بحران اقتصادی و جنبشهای اجتماعی اعتراضی طبقههای متوسط و تودهها در اردن از سال 1989 آغازشد و با بهار عربی جنبوجوشیافت. گرچه واقعبینانه نیست که پارهای پیشرفتهای اولیه اردن را درخصوص دموکراسی نادیدهبگیریم، هنوز دراینباره با چالشها و کاستیهای اساسی مواجه است. مهمترین پرسش پژوهش، آن است که «فرایند آزادسازی سیاسی در اردن در سه دهه اخیر با چه موانع یا چالشهای مهم سیاسی – اجتماعی مواجه بودهاست؟»؛ فرضیه تحقیق، آن است که فرایند آزادسازی سیاسی در اردن به تحقق پارهای تحولات و اصلاحات در ساختار قدرت، رهبری سیاسی، جنبشهای اجتماعی و کنشگران مدنی و سیاسی دموکراتیک منجرشدهاست که نظام سیاسی این کشور را از شیخنشینهای خلیج فارس متمایزمیسازد؛ باوجوداین با چالشها، کاستیها و موانع مهم ساختاری و غیرساختاری نیز مواجه بوده که عبارتاند از: ضعف اراده سیاسی در حاکمیت، سلطه و استیلای نخبگان و کنشگران حکومتی سنتی- قبیلهای در ساختار قدرت سیاسی، نهادینگی فرهنگ تابعیت در تودهها و شکافهای ایدئولوژیک و سیاسی میان کنشگران و نیروهای اجتماعی و معترض.
آزادسازی سیاسی,ریشههای آزادسازی,چالشهای آزادسازی,اردن
https://iws.shahed.ac.ir/article_974.html
https://iws.shahed.ac.ir/article_974_77d1e77f04945b86dcef559dd3ed54c5.pdf