%0 Journal Article %T واکاوی گفتمان قدرت در داستان رستم و اسفندیار از منظر فوکو %J جامعه‌شناسی سیاسی جهان اسلام %I دانشگاه شاهد %Z 2980-9371 %A شیرخدا, طاهره %A خلیل اللهی, شهلا %A فروزانفر, احمد %D 2019 %\ 09/23/2019 %V 7 %N 15 %P 215-230 %! واکاوی گفتمان قدرت در داستان رستم و اسفندیار از منظر فوکو %K فوکو %K رستم %K اسفندیار %K قدرت %K تحلیل‌گفتمان %R 10.22070/iws.2019.3851.1683 %X میشل فوکو(1984-1926) بنیان­گذار تحلیل­گفتمان، به مجموعه­ای از گزاره­هایی گفتمان می­گوید که به یک صورت­بندی گفتمانی تعلق داشته باشد. گفتمان در این معنا یک صورت مثالی و بی­زمان نیست، بلکه از ابتدا تا به انتها تاریخی است؛ پاره­ای از تاریخ است که محدویت­ها، تقسیم­بندی­ها، تحولات و صورت­های خاص زمانمند خود را تحمیل می­کند و از علامت ها تشکیل شده اند؛ و اما  کارکردشان از کاربرد این علامت­ها، برای نشان دادن و برگزیدن اشیاء بیش­تر است و همین ویژگی است که آن­ها را غیرقابل تقلیل به زبان، سخن و گفتار می­کند. در واقع گفتمان، از نظرفوکو مجسم­کننده معنا و ارتباط اجتماعی است و شکل­دهنده ذهنیت و ارتباطات اجتماعی سیاسی (قدرت) است. از آن­جا که شاهنامه فردوسی دارای ارتباطات سیاسی و اجتماعی است که اکثر آن­ها در قالب داستان‌های تاریخی شکل­گرفته، که می­توان از معروف­ترین و تأثیرگذارترین آن­ها داستان رستم و اسفندیار را نام برد؛ این داستان از چند لایه گفتمانی تشکیل شده است که هدف از این مقاله بررسی لایه­های گفتمانی این داستان بر پایه گفتمان قدرت فوکو است. بنابراین این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه­ای با روش تحلیل گفتمان سعی دارد، تا به این پرسش پاسخ دهد که چه نوعی از روابط قدرت در سطوح گوناگون در شکل دادن گفتمان آن، بر پایه اندیشه­های فوکو مؤثر بوده است؟ %U https://iws.shahed.ac.ir/article_1043_a3ffb593d7109cfe9ae81abf435fc3b6.pdf